101. «وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَيْكُمْ آياتُ اللّهِ وَ فِيكُمْ رَسُولُهُ...»
روض الجنان: جابر عبدالله انصارى گويد: بينا كه ما در يكديگر افتاده بوديم... . ۱
689. علامه شعرانى: يعنى در بين آنكه ما در يكديگر افتاده بوديم. ۲
روض الجنان: ... ممكن هست كه اگر كلام خدا نباشد، و رسول خدا نباشد، و عاقل مكلّف را خواطر و دواعى و تجدّد انواع نعمت با اختلاف عقلا بجنباند نظر كند و خداى را بشناسد مادام، تا او را خداى به جاى باعث مانع نباشد، و به جاى داعى صارف. ۳
690. علامه شعرانى: يعنى اگر خداى تعالى مانع از معرفت نباشد و ذهن انسان را از شناختن خود منصرف نكند ممكن است از نظر در آيات خلقت خداى را بشناسد، اگر چه هيچ پيغمبر و كتاب نفرستاده باشد. اما اگر او مانع معرفت شود و خلق كفر كند صد پيغمبر و پنجاه كتاب هم بفرستد هيچ كس قدرت ايمان ندارد. ۴
102. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ...»
روض الجنان: يك روز دو مرد از اَوْس و خزرج با يكديگر مفاخرت كردند: از اَوْس ثَعلَبة بن تميم بود، و أسْعد بن زُرارَه از خزرج. اَوْس گفتند: خزيمه ثابت ذوالشَّهادتين از ماست، و حنْظَلَه غسيل الْملائكَة از ماست، و زيد بن ثابت بن اقلح حمى الدَّبْر از ماست... . ۵
691. علامه شعرانى: يعنى پناه داده زنبور عسل، و «دبر» زنبور عسل را گويند و«اقلح»
به قاف صحيح است. اما زيد صحيح نيست، چون نام اين مرد عاصم بن ثابت بوده. در غزوه رجيع چون مشركان بر اهل ايمان دست يافتند و گروهى را اسير كردند و گروهى را كشتند از جمله عاصم را و اين مردم در جنگ بدر بسيار از قريشيان كشته بودند و زنى سلافه نام سوگند خورده بود در كاسه سر عاصم شراب نوشد. آمدند تا سر او را ببرند، زنبوران بيامدند و كسى جرأت نكرد نزديك او آيد و چون زنبوران رفتند سيلى آمد و جنازه عاصم را برد و مشركان بر آن دست نيافتند. ۶
روض الجنان: مفسّران گفتند: چون اين آيت آمد، صحابه گفتند: يا رسول الله! او كيست كه قوّت و طاقت اين دارد كه حق تقوا به جاى آرد؟ خداى تعالى آيت فرستاد: «فَاتَّقُوا اللّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» و به او اين آيت منسوخ كرد، و اين قول معتمد نيست. ۷
692. علامه شعرانى: چون منافات ميان معنى دو آيه نيست؛ زيرا كه تقوا چنانكه بايد مشروط به استطاعت است. ۸
1.روض الجنان، ج ۴، ص ۴۵۵.
2.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۲۴.
3.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۲۵.
4.روض الجنان، ج ۴، ص ۴۵۷.
5.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۲۶.
6.روض الجنان، ج ۴، ص ۴۵۸.
7.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۲۷.