313
تفسير نورٌ علي نور ج1

110. «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ...»

روض الجنان: سمره. ۱
701. علامه شعرانى: درختى است خارناك. ۲
روض الجنان: و در خبر است كه كعب الاَحْبار را گفتند: چرا در عهد رسول و عهد ابوبكر ايمان نياورديد در عهد عمر ايمان آورديد؟ سبب آن بود كه پدرم در درِ مرگ صحيفه‏اى به من داد مهر بر نهاده، و مرا وصايت كرد كه: مُهر از اينجا برندار. من بنهادم و مهر بر نداشتم تا به عهد عمر. در خواب ديدم كه مرا گفتند: پدر با تو خيانت، مهر از
آن صحيفه بردار و بنگر تا چيست در آنجا در كار بند. من مهر از او برداشتم، در آنجا نعت امّت محمّد بود، سالوما و عالوما و حالُوما و حاكُوما و صافُوحا و خارُوجا... . ۳
702. علامه شعرانى: مقصود مؤلّف از نقل روايت آن است كه كتاب وى از اقوال مفسران خالى نباشد. چون تفسير جامع بايد تا ممكن است اقوال آنان را نقل كند تا كسى گمان نبرد سخنى نيكو در جايى بود نقل نشده و چون همه را آورند شبهه زائل شود و هر كس داند كدام قول را بايد اختيار كرد. ۴

1.روض الجنان، ج ۵ ، ص ۹: در چاپ مشهد «سَمُرْ» ضبط شده است.

2.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۴۹.

3.روض الجنان، ج ۵ ، ص ۱۴ـ ۱۵.

4.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۵۱.


تفسير نورٌ علي نور ج1
312

106. «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ ...»

روض الجنان: ... چنان‏كه گويى: جاءنى رجل أو ما جاءنى رجل؛ و بر هر مردى كه در جهان است بر افتد. ۱
699. علامه شعرانى: يعنى اطلاق شود. ۲

109. «وَ لِلّهِ ما فِي السَّمواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ...»

روض الجنان: «وَ لِلّهِ ما فِي السَّمواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ» ، وجه اتّصال اين آيت به آيت
متقدّم آن است تا قيدى و تأكيدى باشد آن را كه گفت: «وَ مَا اللّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعالَمِينَ»۳ ، براى آنكه ظلم و قبيح آن كس كند كه جاهل باشد به قبحِ آن، يا محتاج باشد به آن. چون قديم ـ جَلَّ جلالُهُ ـ باز نمود كه: ملك آسمان و زمين و هرچه در آسمان و زمين است همه او راست، و مرجع و مردّ همه كارها با او است، به هيچ حال او را حاجت نباشد به ظلم كردن و ظلم خواستن، چه آن را كه ملك آسمان و زمين او را باشد، مستغنى بود. پس اين حجّت و بيّنت آن دعوى است كه در آيت اوّل گفت، و وجوه آنكه چرا به لفظ رجوع گفت و از او بيامده نيست تا با او شود گفته شد پيش از اين. ۴
700. علامه شعرانى: معنى رجوع آن است كه كسى در آغاز در جايى بوده و از آنجا آمده، باز به آنجا برگردد. و همه چيز از پيش خدا نيامده است تا صحيح باشد كه بگوييم سوى او بازگشت. و جواب آن است كه از سوى خدا آمدن به معنى عليت است و معلوليت؛ يعنى چون خدا علت فاعلى است مى‏توان گفت همه چيز از او است و چون علت غايى است گوييم همه به او باز مى‏گردند. ۵

1.روض الجنان، ج ۵ ، ص ۷.

2.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۴۷.

3.آل عمران (۳): ۱۰۸.

4.روض الجنان، ج ۵ ، ص ۷.

5.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۴۷.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 86272
صفحه از 724
پرینت  ارسال به