ز) دانشمندى ذوفنون
استاد گرانقدر حضرت آية الله حسن زاده آملى درباره تبحر علامه شعرانى در علوم متعدد مىفرمايد:
آقاى شعرانى ذوالفنون بودند. بنده همه اساتيدم را به تبحر در فنون مثل ايشان نديدم... يكى از كتابهاى دوره شفا علم موسيقى است. دانستن موسيقى كه گناه نيست... مرحوم آقاى شعرانى موسيقى هم مىدانست. ۱ فرانسه را به اندازه عربى مىدانست و مسلط بود. آن لحن شيرينش هيچ گاه از خاطرم نمىرود گاهگاهى از ايشان عبارتى مىپرسيدم كه: آقا اين عبارت را چطور بايد معنى كرد؟ ايشان ديكسيونر را مىگرفت ـ دندان نداشت و چند تا از دندانهايش ريخته بود ـ اين الفاظ فرانسه را با آن دندانهاى
ريختهاش خيلى شيرين و جالب مىخواند. گاهگاهى هم من مختصر تبسمى مىكردم. تركى خوب مىدانست و تلفظ مىكرد. انگليسىاش خوب بود اما نه مثل فرانسهاش. فرانسهاش خيلى قوى بود. عبرى را مىدانست كتابهاى عبرى را هم داشت، خودش به من گفت كه من عبرى را پيش يك ملاى يهودى خواندهام. در علوم دينى و فقه و اصول و روايت و تفسير آثار قلمى ايشان يكى از ديگرى غنىتر، يكى از ديگرى مهمتر، يكى از ديگرى پختهتر است. حواشى وافىاش مگر كم است؟ تعليقه بر شرح ملا صالح مازندرانى بر كافى تعليقهاى كه كمتر از خود شرح نيست، كمّاً و كيفاً، چه دريايى است، كتاب راه سعادتش، نفايس الفنون. يكى دو تا نيست.
جناب علامه شعرانى در ادبيات قلم توانايى داشت، فارسى را خيلى سنگين و قوى و فصيح مىنوشت. در رياضيات عاليه، در نجوم. من بارها اين مطلب را به عرض رساندهام در ميان علماى روحانى ما در عصر خودم، بنده كسى را به تبحر در رياضيات از ايشان بهتر و برتر نديدم. ۲
استاد گرانمايه حضرت آية الله جوادى آملى درباره تبحر و تسلط استادشان، مرحوم شعرانى، مىفرمايند:
مرحوم آقاى شعرانى در طبيعيات خيلى ماهر بود. ايشان مثالهايى را هم كه ذكر مىكند، يا هندسى است يا طبيعى، يا طبى و مانند آن، اگر چه ممكن است مثال در اصل آن بحث نقش نداشته باشد ولى وقتى طلبه مىبيند كه اين مثال را استاد خوب بيان نكرد آن حُسن قبول را درباره گفتههاى استاد از دست مىدهد و احياناً بعضى از اين ظرافتهاست كه از راه مَثَل مىتواند مشكل مُمَثّل را حل بكند. نوع مثالهايى كه ديگران به كمك يك مسأله ساده عرفى القا مىكردند، مرحوم شعرانى با مسائل طبيعى و رياضى و امثال ذلك، القا مىكرد. مرحوم آقاى شعرانى در اين بخشها خيلى مسلط و قوى بود، لذا طبيعيات اشارات را حضور ايشان خوانديم.
مرحوم آقاى شعرانى در رياضيات هم خيلى مسلط بودند و علاقه شديدى هم به رياضيات و طبيعيات داشتند و اين درسها را بايد حتماً مطالعه مىكردند و مىگفتند، ولى براى آن درسها اگر توفيق مطالعه هم پيدا نمىكردند باز مسلط بودند. فكر، فكر
رياضى و طبيعى بود. لذا شرح چغمينى را هم خدمت ايشان خوانديم. مقدارى از مقدمه زيج بهادرى را هم خدمت ايشان خوانديم. تا وقتى كه از تهران به قم آمديم و متأسفانه ادامه آن بحثهاى طبيعى و رياضى هم قطع شد. ۳
1.براى اطلاع از آراء ايشان در اين باره مىتوان به حواشى ارزشمند و عالمانه آن مرحوم بر مبحث غناى كتاب وافى مراجعه كرد.
2.كيهان فرهنگى، شماره ۵ (مرداد ۶۳)، ص ۶.
3.همان، شماره ۹ (آذر ۶۴)، ص ۵ .