343
تفسير نورٌ علي نور ج1

180. «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ...»

روض الجنان: «سَيُطَوَّقُونَ» ؛ بعضى مفسّران گفتند: روز قيامت آنان را كه منع زكات كرده باشند بيارند، و آن مال ايشان مارى گرداند خداى تعالى و در گردن ايشان طوق كند تا او مغز ايشان مى‏خورد تا آنگه خداى تعالى حساب خلقان بكند... . ۱
775. علامه شعرانى: آيات قرآن دلالت بر آن دارد كه اعمال بندگان خود در آخرت مجسّم مى‏گردد و نعمت و عذاب آن همان اعمال مجسّم شده است. و هر چند به نظر جاهلان اين سخن عجيب مى‏آيد و آن را غير ممكن مى‏پندارند اما حكيم خردمند از آن شگفتى ننمايد؛ زيرا كه يك موجود در عوالم مختلف صورتهاى گوناگون دارد و چون وجود او يكى و متصل است همه آن صور را متّحد گويند چنان‏كه نور چراغ برق همان قوه غير مرئى است كه در سيم است وميوه شيرين همان خاك و آب است و عطر گل سرخ همان كود و پشك است. و آنكه ثروت را در خواب به صورت عذرات مى‏بيند يا علم را به صورت شير، بايد گفت اين همان است گرچه تغيير صورت دهد. و قرآن به صورت مردى خوشروى آيد و خواننده را شفاعت كند. و در نسائى آمده است: «انّ الذى لايؤدّي زكاة ماله يخيل إليه ماله يوم القيامة شجاعاً، إلى آخره» ۲ و در بخارى: «مثل له شجاع». ۳

1.روض الجنان، ج ۵ ، ص ۱۸۳.

2.سنن الكبرى، ج ۲، ص ۲۰، ح ۲۲۶۰.

3.روح الجنان، ج ۳، ص ۲۶۹.


تفسير نورٌ علي نور ج1
342

179. «ما كانَ اللّهُ لِيَذَرَ الْمُؤمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ...»

روض الجنان: سُدّى گفت سبب نزول آيت آن بود كه، رسول عليه‏السلام گفت: امّت مرا بر من عرضه كردند در صورتها كه ايشان برآنند در گل، چنان‏كه بر آدم عرضه كردند، و مرا معلوم كردند كه كيست كه به من ايمان دارد، و كيست كه به من ايمان ندارد. منافقان گفتند: عجب از كار محمد! دعوى مى‏كند كه: من آنان را كه نيستند و در كتم عدم‏اند مى‏دانم كه مؤمن كيست از ايشان و كافر كيست، و ما منافقان در لشكر او در پيش او و احوال ما نمى‏داند... . ۱
773. علامه شعرانى: اين سخن را گروهى از متظاهران به اسلام در عهد ما نيز مى‏گويند كه پيغمبر غيب نمى‏دانست چنان‏كه در قرآن وارد است: «وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ»۲ . و آن كس كه اين گونه امور براى امام و پيغمبر ثابت كند او را غالى گويند. و حق آن است كه آنان غيب مى‏دانستند به تعليم خداوند و بر حسب مصلحت او هر چه خبر دهد. و اخبار غيب گفتن از پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و ائمه عليهم‏السلام متواتر معنوى است. ۳
روض الجنان: «وَ ما كانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ» ؛ و خداى تعالى شما را بر غيب مطّلع نكند و راه ندهد، ولكن از پيغامبران آن را كه خواهد برگزيند و او را اطّلاع كند بر بهرى علم غيب... . ۴774. علامه شعرانى: چنان‏كه گفتيم، اطلاع يافتن امام يا پيغمبر بر غيب به تعليم خداوند و به قدرى كه او مصلحت داند منافى قرآن و موجب غلو نيست، بلكه دليل نبوت و وحى و ارتباط قلب آنان با عالم روحانى و مجردات است و چون هر فرد انسان بهره‏اى از غيب دارد محال نيست انبيا و اوليا بهره كامل داشته باشند. ۵

1.روض الجنان، ج ۵ ، ص ۱۷۸.

2.اعراف (۷): ۱۸۸.

3.روح الجنان، ج ۳، ص ۲۶۶.

4.روض الجنان، ج ۵ ، ص ۱۸۱.

5.روح الجنان، ج ۳، ص ۲۶۸.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 71791
صفحه از 724
پرینت  ارسال به