188. «لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِما لَمْ يَفْعَلُوا...»
روض الجنان: ... ضحّاك و عيسى بن عمر* خواندند: «فلا تَحْسَبُنَّهُمْ» بالتّاء بضمّ الباء خطاب با رسول باشد و صحابه او. ۱782. علامه شعرانى: عيسىبن عمر از نحويان بصره است از اقران خليل و سيبويه و شاعرى درباره او گفت:
بطل النحو جميعا كلّهغير ما احدث عيسى بن عمر۲
و او همان است كه غريب در سخن خود بسيار مىآورد، وقتى گفت: ما لكم تكأكأتم على كتكأكئكم على ذي جنّة أفرنقعو عني. ۳
روض الجنان: حُميد بن عبدالرّحمن بن عَوفْ گفت: مروان حكم مولايش را اَبورافع بهنزديك عبداللهِ عبّاس فرستاد و گفت: اگر چنانكه خداى تعالى عذاب خواهد كردن آن را كه شاد باشد به آنچه نكند يا خواهد كه او را حمد كنند بر آنچه نكرده باشد، ما همه همچنينيم، پس كيست كه از عذاب مسلّم خواهد بودن؟
عبداللهِ عبّاس گفت: اين آيت را با ما اين چه سبيل است؟ اين در شأن جماعتى جهودان آمد كه رسول عليهالسلام چيزى از ايشان بپرسيد، بخلاف راستى خبر دادند و نمودند كه: ما راست گفتيم. آنگه به آن كتمان و خلاف راستى شاد بودند و خواستند تا ايشان را بر آن محال كه گفته بودند حمد كنند، خداى تعالى آيت در ايشان فرستاد. ۴
783. علامه شعرانى: مانند آنكه مردى دزدى كند و بدان شاد باشد، تو گويى فلان كه به عمل خود شاد است دست او را ببرند دليل آن نيست كه هر كس از احسان كردن به فقرا شاد است هم دست او را ببرند. و از اينجا اندازه عقل و فكر مروانِ حَكَم و امثال او معلوم مىگردد با آنكه در تدبير كار دنيا و سياست چنان هوشمند بود در امور معنوى چه انداره ابله بود و بديهيات و معنى ظاهر عبارات را نمىفهميد، و امثال وى همه مانند وى. ۵
1.روض الجنان، ج ۵ ، ص ۲۰۲.
2.شعر از قاضى ابو سعيد است: فهرست ابن النديم، ص ۴۷.
3.روح الجنان، ج ۳، ص ۲۸۲.
4.روض الجنان، ج ۵ ، ص ۲۰۴.
5.روح الجنان، ج ۳، ص ۲۸۳.