395
تفسير نورٌ علي نور ج1

102. «وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ...»

روض الجنان: ... و اين بعينها مذهب شافعى است و مذهب احمد حنبل و مذهب مالك در اوّل، آنگه باز آمد از اين و خلاف كرد در يك فصل و آن آن است كه... . ۱
923. علامه شعرانى: يعنى مذهب مالك در اوّل موافق مذهب شافعى بود اما از آن عدول كرد. ۲
روض الجنان: «وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا» ؛ و بفرما تا بيايند آن گروهى ديگر كه نماز نكرده باشند. «فَلْيُصَلّوا مَعَكَ» ؛ و بگو تا با تو نماز كنند... و آنگه گفت: اينان نيز كه بيايند بايد تا سلاح دارند براى آنكه طمع دشمن در آنان بيشتر باشد كه نماز كنند، پس ايشان را به سلاح گرفتن احتياط بهتر بايد كردن. دگر آنكه آنان كه برابر دشمن باشند ايشان را حاجت نيست كه امر كنند به اخذ سلاح، براى آنكه در قضيّه عقل خود واجب است* بر ايشان و بيش از امر وجوب اين دانند برخود چه از باب دفع ضرر است. ۳
924. علامه شعرانى: يعنى گفتن چيزهاى واضح و تصريح به آن؛ چه بى‏شبهه معلوم است برخلاف قاعده فصاحت و بلاغت مى‏باشد. نبينى كه مردم تعجب مى‏كنند از اين كه خداوند به تأكيد فرمود: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمواتِ»۴ . چون نمى‏دانند گاهى عرب سال را سيزده ماه مى‏گرفتند. و بعضى گويند:
خداوند چرا نام حسن و حسين و فاطمه عليهم‏السلام را در قرآن نياورد و مودّت و ولايت آنان را واجب نفرمود؟ گوييم: براى آنكه محبّت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از محبت آنان جدا نيست. ۵

1.روض الجنان، ج ۶، ص ۸۸ .

2.روح الجنان، ج ۳، ص ۴۸۵.

3.روض الجنان، ج ۶ ص ۹۲.

4.توبه (۹): ۳۶.

5.روح الجنان، ج ۳، ص ۴۸۸.


تفسير نورٌ علي نور ج1
394
  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 70208
صفحه از 724
پرینت  ارسال به