102. «وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ...»
روض الجنان: ... و اين بعينها مذهب شافعى است و مذهب احمد حنبل و مذهب مالك در اوّل، آنگه باز آمد از اين و خلاف كرد در يك فصل و آن آن است كه... . ۱
923. علامه شعرانى: يعنى مذهب مالك در اوّل موافق مذهب شافعى بود اما از آن عدول كرد. ۲
روض الجنان: «وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا» ؛ و بفرما تا بيايند آن گروهى ديگر كه نماز نكرده باشند. «فَلْيُصَلّوا مَعَكَ» ؛ و بگو تا با تو نماز كنند... و آنگه گفت: اينان نيز كه بيايند بايد تا سلاح دارند براى آنكه طمع دشمن در آنان بيشتر باشد كه نماز كنند، پس ايشان را به سلاح گرفتن احتياط بهتر بايد كردن. دگر آنكه آنان كه برابر دشمن باشند ايشان را حاجت نيست كه امر كنند به اخذ سلاح، براى آنكه در قضيّه عقل خود واجب است* بر ايشان و بيش از امر وجوب اين دانند برخود چه از باب دفع ضرر است. ۳
924. علامه شعرانى: يعنى گفتن چيزهاى واضح و تصريح به آن؛ چه بىشبهه معلوم است برخلاف قاعده فصاحت و بلاغت مىباشد. نبينى كه مردم تعجب مىكنند از اين كه خداوند به تأكيد فرمود: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمواتِ»۴ . چون نمىدانند گاهى عرب سال را سيزده ماه مىگرفتند. و بعضى گويند:
خداوند چرا نام حسن و حسين و فاطمه عليهمالسلام را در قرآن نياورد و مودّت و ولايت آنان را واجب نفرمود؟ گوييم: براى آنكه محبّت رسول صلىاللهعليهوآله از محبت آنان جدا نيست. ۵