115. «وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلّى...»
روض الجنان: ... دگر آنكه: در آيت بيان تحريم سبيلى است كه نه سبيل مؤمنان باشد، از كجا كه اتّباع سبيل مؤمنان واجب بود كه نه هرچه حرام نباشد بايد تا واجب بود، بل روا باشد كه مندوب بود يا مباح تا اتباع سبيل مؤمنان موقوف بود بر دليل.
دگر آنكه: اتّباع سبيل ايشان به شرط ايمان واجب باشد، و ما را دليلى دگر بايد جز آيت بر آنكه ايشان مؤمنند. دليلى كه ما را ايمن كند از آنكه ايشان صفت مؤمنى بشوند*. ۱
932. علامه شعرانى: يعنى متابعت مؤمنان واجب است در صورتى كه يقين داشته باشيم آنان هرگز از صفت ايمان خارج نمىشوند و چنين يقين هرگز حاصل نخواهد شد مگر در معصوم. پس اجماع حجت است وقتى كه بدانيم معصوم در ميان آنها است. ۲
117. «إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاّ إِناثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلاّ شَيْطاناً مَرِيداً»
روض الجنان:... بر خيز كه من طائِله تو باز خواستم. ۳
933. علامه شعرانى: «طائله» كين و انتقام است. ۴
روض الجنان: ... حمزه انديشه كرد، گفت: اگر اين كار كارى سرسرى و باطل بودى،
محمّد را در اين وقت اين ياد نبودى... . ۵
934. علامه شعرانى: يعنى اينگونه فكر نمىكرد؛ براى آنكه اين كار كه من كردم خدمت بزرگى بود و بايد از من اظهار امتنان كند. ۶