407
تفسير نورٌ علي نور ج1

138. «بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً»

روض الجنان: ... قَوْلُهُ تعالى: «بَشِّرِ الْمُنافِقينَ» ؛ بشارت ده مر منافقان را به آنكه ايشان را عذابى سخت خواهد بودن. و «بشارت» در لغت چيزى باشد كه اثر آن بر بشره پيدا شود از سرور يا حزن، جز كه به عرف محقّق شده است به خبرى كه متضمّن باشد خير و نفع را و در شرّ و عذاب بر سبيل مجاز باشد... . ۱
955. علامه شعرانى: يعنى در عرف به چيزى كه متضمّن خير و نفع باشد بشارت مى‏گويند نه آنكه متضمّن شر باشد. ۲

142. «إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤنَ النّاسَ...»

روض الجنان: و ايذا و ايساف ايشان خداى را ممكن نباشد. ۳
956. علامه شعرانى: «ايساف»، اندوهناك ساختن. ۴
روض الجنان: «وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤنَ النّاسَ» ؛ گفت چون به نماز برخيزند كسلان وار برخيزند و نيز براى رياى مردمان نماز كنند و اين صفت منافقان باشد كه آنچه كنند از عمل براى خدا كنند به ريا كنند براى آنكه ايشان اعتقاد ثواب و عقاب ندارند براى دفع مضرّت كنند چنان‏كه از عبد الكريم بن ابى الأوجا حكايت كردند كه كسى او را ديد كه نماز نيكو مى‏كرد او را گفت اين مباين طريقه تو است گفت: عادَةُ الْبَلَد و رياضَةُ الجسَد و حِمايَةُ الاَهل والْوَلَدِ. گفت عادت شهر
است و رياضت تن* و حمايت اهل و ولد. ۵
957. علامه شعرانى: ابن ابى عوجاء دهرى مذهب بود و به دين و خدا و آخرت ايمان نداشت و آنان را در آن عهد زنديق مى‏گفتند و زنادقه دو دسته بودند: بعضى مى‏گفتند دين‏دارى براى نظم جهان و امنيّت لازم است. و گروه ديگر قرامطه بودند و مى‏گفتند بايد به قوه قهريه دين را از جهان برانداخت و مردم ديندار را كه معقتد به خرافات و جهالتند نجات داد. و ابن ابى‏العوجاء از دسته اول بود، نماز مى‏خواند براى آنكه عادت ملت را محترم شمرد و ديگر آنكه نماز ورزش است و براى سلامت بدن مفيد است و هم تربيت زن و فرزند و خدم به اخلاق نيكو و حمايت آنان از قبايح و شنايع به دين بهتر ميسّر مى‏شود. و زن و فرزند را عادت نبود به كيفر پدر مرتد عقاب كنند. ۶

1.روض الجنان، ج ۶، ص ۱۵۴.

2.روح الجنان، ج ۴، ص ۴۳.

3.روض الجنان، ج ۶، ص ۱۵۸.

4.روح الجنان، ج ۴، ص ۴۶.

5.روض الجنان، ج ۶، ص ۱۵۹.


تفسير نورٌ علي نور ج1
406

136. «...آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ...»

روض الجنان: ... براى آنكه ايمان عبارتى است از مجموع علومى كه تا مجتمع نشود ايمانش نخوانند و اينجارى مجراى عقل باشد در اين باب. ۱
952. علامه شعرانى: عقل هم شرايطى دارد كه تا با هم جمع نشوند مرد را عاقل نگويند. ۲

137. «...ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً»

روض الجنان: ... مرتد چون بر فطرت اسلام زاده باشد و از آن جا مرتد شود به ارتداد ملكش از جمله مالش زايل شود... . ۳
953. علامه شعرانى: يعنى مالكيتش از همه اموال او زايل شود. ۴
روض الجنان: ... مرتد چون از سراى اسلام به سراى شود، او به آنجا جارى مجرى مرگ نباشد مالش ميراث نشود و مدبّرش آزاد نشود... . ۵
954. علامه شعرانى: يعنى بنده كه پس از مرگ آزاد كنند اگر صاحب او به دارالحرب
بگريزد آن بنده آزاد نشود، چون فرار او به منزله مرگ نيست. ۶

1.روض الجنان، ج ۶، ص ۱۵۰.

2.روح الجنان، ج ۴، ص ۴۰.

3.روض الجنان، ج ۶، ص ۱۵۳ـ۱۵۴.

4.روح الجنان، ج ۴، ص ۴۳.

5.روض الجنان، ج ۶، ص ۱۵۴.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 70085
صفحه از 724
پرینت  ارسال به