138. «بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً»
روض الجنان: ... قَوْلُهُ تعالى: «بَشِّرِ الْمُنافِقينَ» ؛ بشارت ده مر منافقان را به آنكه ايشان را عذابى سخت خواهد بودن. و «بشارت» در لغت چيزى باشد كه اثر آن بر بشره پيدا شود از سرور يا حزن، جز كه به عرف محقّق شده است به خبرى كه متضمّن باشد خير و نفع را و در شرّ و عذاب بر سبيل مجاز باشد... . ۱
955. علامه شعرانى: يعنى در عرف به چيزى كه متضمّن خير و نفع باشد بشارت مىگويند نه آنكه متضمّن شر باشد. ۲
142. «إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤنَ النّاسَ...»
روض الجنان: و ايذا و ايساف ايشان خداى را ممكن نباشد. ۳
956. علامه شعرانى: «ايساف»، اندوهناك ساختن. ۴
روض الجنان: «وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤنَ النّاسَ» ؛ گفت چون به نماز برخيزند كسلان وار برخيزند و نيز براى رياى مردمان نماز كنند و اين صفت منافقان باشد كه آنچه كنند از عمل براى خدا كنند به ريا كنند براى آنكه ايشان اعتقاد ثواب و عقاب ندارند براى دفع مضرّت كنند چنانكه از عبد الكريم بن ابى الأوجا حكايت كردند كه كسى او را ديد كه نماز نيكو مىكرد او را گفت اين مباين طريقه تو است گفت: عادَةُ الْبَلَد و رياضَةُ الجسَد و حِمايَةُ الاَهل والْوَلَدِ. گفت عادت شهر
است و رياضت تن* و حمايت اهل و ولد. ۵
957. علامه شعرانى: ابن ابى عوجاء دهرى مذهب بود و به دين و خدا و آخرت ايمان نداشت و آنان را در آن عهد زنديق مىگفتند و زنادقه دو دسته بودند: بعضى مىگفتند ديندارى براى نظم جهان و امنيّت لازم است. و گروه ديگر قرامطه بودند و مىگفتند بايد به قوه قهريه دين را از جهان برانداخت و مردم ديندار را كه معقتد به خرافات و جهالتند نجات داد. و ابن ابىالعوجاء از دسته اول بود، نماز مىخواند براى آنكه عادت ملت را محترم شمرد و ديگر آنكه نماز ورزش است و براى سلامت بدن مفيد است و هم تربيت زن و فرزند و خدم به اخلاق نيكو و حمايت آنان از قبايح و شنايع به دين بهتر ميسّر مىشود. و زن و فرزند را عادت نبود به كيفر پدر مرتد عقاب كنند. ۶