3. «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ... الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ... الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَاَتمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي و رَضِيتُ لَكُمُ الاْءِسْلامَ دِيناً...»
روض الجنان: و ميّت مُثقل مرده باشد از آدميان. ۱
975. علامه شعرانى: يعنى ميّت به تشديد، خاص انسان است. ۲
روض الجنان: بسايد. ۳
976. علامه شعرانى: «بسودن» به معنى لمس كردن و باء جزء كلمه است و هرگاه باء تأكيد بر آن درآوريم بيسودن بايد گفت به دو باء، مانند ببردن. ۴
روض الجنان: ... اَمّا ذبايح المُجَبّرة و المُجسّمَة به نزديك ما هم روا نباشد و نشايد بخوردن. ۵
977. علامه شعرانى: بنابر آنكه مجسّمه و مجبّبره كافر باشند حكم واضح است. و اما اگر آنان را كافر ندانيم اين سخن تمام نيست؛ چون اگر در صفات خداى تعالى با ما
مخالف باشند نتوان گفت نام خداى را نبردند. و اگر گويى اهل كتاب خداى را مىشناسند و اختلاف ما با آنان در صفات است، گوييم نام خدا بردن بر ذبيحه براى حليت آن و اين كه نام خدا شرط ذبح باشد مقصود است. و كفار اهل كتاب بر فرض كه نام خدا برند نه به اين قصد است. ۶
روض الجنان: كارد به گلوى او برآرند او مذكّى باشد و كشتار و حلال و پاكيزه. ۷
978. علامه شعرانى: «كشتار» به معنى مذبوح شرعى به معنى مذكّى، و مقصود آن است كه به ذبح كشته بشود نه آنكه خود محتضر است و در حال مردن و ذبح در او اثر نكند. ۸
روض الجنان: ... زجّاج گفت: اگر از اين مرفوعات بعضى منصوب بودى على تقدير حرّم الله ذلك روا بودى در عربيّت جز كه نخواندهاند. ۹
979. علامه شعرانى: و قرآن به قرائت قرّاء صحيح است. ۱۰
روض الجنان: عياشى روايت كرد از صادق عليهالسلام كه گفت: در اين آيت «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ» ، اِذ لَمْ يُهْمِلْهُ الرَّسُولُ فلا تَخْشَوْهُمْ، في متابَعَتِنا اَهْلَ البَيْتِ وَاخْشَوْني فى تَرْكِ الْمُتابَعةِ الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ، بِاقامةِ حافظهِ وَاَتمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي، بِولايَتِنا وَرَضيتُ لَكُمْ الاِسلامَ ديناً، اى تَسْليمَ النَّفْسِ لاَِمْرنا. گفت: امروز كافران نوميد شدند از دين شما چون رسول عليهالسلام آن را مهمل فرو نگذاشت از ايشان مترسيد در متابعت ما كه اهل البيتيم و از من بترسيد در ترك متابعت، امروز دينتان تمام كردم به اقامت نگهبانش و نعمت بر شما تمام كردم به ولايت اهل البيت و دين اسلام از شما پسنديدم كه تسليم نفس است فرمان ما را و چون قولهاى ديگر تأمل كنى بدانى كه به نظم و سياقت آيت اين لايقتر است. ۱۱
980. علامه شعرانى: بعضى گمان برند كه ذكر خاص در سياق كلام، مخصّص عام
است و اين صحيح نيست. مثلاً «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» عام است در هر عهد و پيمان و حكمى، و فقهاى هر مذهب بدان تمسّك مىكنند و در عقود و معاملات و پس از آنكه گويد: «أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعامُ» تخصيص حكم عقد نمىكند به احكام الهى كه در حلال بودن حيوان آمده است و خداى تعالى بسيار حكم عام در سياقت احكام خاص آورده است و اين نوعى بلاغت است. در اين آيت هم كه ابتداى آن در حكم ذبايح است و حيوان و آخر آن هم راجع به آن، نبايد «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» را منحصر به حكم حليت چهار پايان كرد به دليل آنكه «رَضِيتُ لَكُمُ الاْءِسْلامَ دِيناً» هم مخصوص به آن نيست. ۱۲
روض الجنان: ... و روايت كردهاند از طارق بن شهاب كه او گفت: مردى از جمله احبار جهودان بهنزديك عمربن الخطّاب آمد و گفت: آيتى در كتاب شما بر پيغامبر شما فرود آمد كه اگر در كتاب ما بر ما فرودآمدى ما آن روز عيد گرفتمانى. گفت: و آن كدام است؟ گفت: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» عمر گفت: من دانم كه اين آيت كى فرود آمد و كجا فرود آمد، و ما با رسول عليهالسلامحاضر بوديم و آن روز ما را عيد بود و از پس ما جمله مسلمانان را عيد است تا به روز قيامت. و از رضا عليهالسلام پرسيدند حديث اين روز، گفت: عيدُ اللهِ الاَكْبَرُ وَاِنَّهُ فِى السَّماء اَشْهَرُ مِنْهُ فى الاَرْضِ، فى حديث طويلٍ.
و در بعض اخبار آن است كه اين روز روز آدينه بود. ۱۳
981. علامه شعرانى: چون غرّه محرم سال يازدهم هجرى بر حسب زيجات روز شنبه بود، بر فرض آنكه ذى الحجة تام باشد عيد غدير خم يكشنبه و اگر ناقص باشد دوشنبه بوده است. و بايد دانست كه حساب تقويم و تاريخ از آن روز منظم و صحيح است و پيش از آن منظم نيست. و اينكه گويند محرم سال اول هجرت پنجشنبه 19 ژويه و صد و بيست روز پس از نوروز بود بر فرض آن است كه عرب نسىء را حساب نكنند، اما با حساب نسىء يعنى سيزده ماه گرفتن بعضى سنوات ـ چنانكه حساب كرديم - اول هجرت هم در آغاز بهار بوده است. ۱۴روض الجنان: ... «وَ رَضِيتُ لَكُمُ الاْءِسْلامَ دِيناً» بعضى مفسّران گفتند: مراد به دين طاعت است اينجا و درست آن است كه ملّت است.* و نصب او بر حال است اگر گويند وقتى دين اسلام چنان بود كه خداى تعالى نمىپسنديد به بندگانش تا اين روز پسنديد آن را، جواب گوييم: اين قول به دليل الخطاب باشد و آن باطل است بهنزديك محقّقان اهل علم براى آنكه رضاى او دين اسلام را براى خلقان و مسلمانان اين روز و اين وقت، دليل نكند بر نفى رضاى او پيش از آن. ۱۵ **
982. علامه شعرانى: * يعنى شريعت و دين هم به معنى اطاعت آيد و هم به معنى شريعت و اينكه امروز در زبان فارسى مستعمل است و ملت گويند و از آن امت و رعيت خواهند صحيح نيست. ۱۶
983. ** اين جمله خود دليل است بر آنكه در ميان احكام حليت و حرمت حيوان سخنان ديگر توان آورد كه خاص به احكام حيوان نباشد، مثل «أكمَلت لَكم» . ۱۷
1.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۳۴.
2.روح الجنان، ج ۴، ص ۹۷.
3.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۳۵.
4.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۳۷.
5.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۰۰.
6.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۳۹.
7.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۰۱.
8.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۴۳.
9.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۰۴.
10.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۴۴ـ ۲۴۵.
11.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۰۵.
12.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۴۶.
13.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۰۶.
14.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۴۷.
15.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۰۸.