425
تفسير نورٌ علي نور ج1

6. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ...»

روض الجنان: در خبر آوردند كه اگر كسى بر وضو نبودى كسى او را سلام كردى جواب ندادى تا وضو باز نكردى، حق تعالى اين حكم منسوخ كرد به تخفيف. ۱
994. علامه شعرانى: باز كردن يعنى از سر گرفتن، و به جاى وضو ساختن يا وضو گرفتن كه در عهد ما مستعمل است در اين كتاب وضو باز كردن آمده است. ۲
روض الجنان: ... دهن و بينى از آغاز موى سر تا مَحادِر موى زَنَخ... . ۳
995. علامه شعرانى: محادر يعنى محل انحدار موى زَنَخ، آنجا كه موى از روى جدا مى‏شود. ۴
روض الجنان: ... امّا ابتدا از مرافق جمله فقها خلاف كردند ما را و به آيت تمسّك كردند به لفظ الى و آنكه انتها غايت را باشد، و جواب از او آن است كه اگرچه الى بمعنى انتهاى غايت مستعمل است به معنى مع هم مستعمل است چنان‏كه گفتيم و ظاهر استعمال دليل حقيقت كند بايد تا هر دو حقيقت باشد.*
دليل ديگر بر صحّت مذهب ما در اين باب طريقه احتياط است و آنكه اجماع است بر آنكه هركه آن كند كه ما گفتيم ذمه او برى باشد به يقين** و آنكه خلاف آن كند كه ما گفتيم ذمّه او برى باشد دليلى نيست بر براءت ذمّه او. ۵
996. علامه شعرانى: * بر فرض آنكه «إلى» متضمن معنى غايت باشد باز غايت ممسوح است نه غايت مسخ؛ يعنى آنچه بايد شسته شود از دست تا مرفق است نه شستن به مرفق منتهى شود چنان‏كه به زارع گويى از پشت ديوار تا دو جريب گندم بكار و
پس از آن ارزن يا به بنّا گويى از زمين تا دو ذراع از ديوار را سفيد كن و باقى را كبود. ۶
997. ** يعنى هيچ يك از فقهاى سنت واجب ندانستند ابتدا از سر انگشتان باشد و انتها آرنج، بلكه هر دو وجه را جايز شمردند. ۷
روض الجنان: ... و هم عبداللهِ عبّاس گفت: كتاب خداى به‏مسح آمد و مردمان ابا كردند و جز غسل نكردند. و امير المؤمنين عليه‏السلام گفت: ما نَزَل الْقُرْانُ اِلاّ بِالْمَسْحِ. و هم او گفت: غَسْلَتانِ و مَسْحَتانِ؛دو غسل‏اند و دو مسح. و اخبار از طرق خاصّ قياسى نيست آن را. ۸
998. علامه شعرانى: يعنى اخبار از طريق شيعه بسيار است به آن اندازه كه احصا نمى‏توان كرد. ۹
روض الجنان: جُحْر ضبٍّ خربٍ. ۱۰
999. علامه شعرانى: يعنى لانه ويرانه سوسمار. ۱۱
روض الجنان: اگر گويند چه گويى در بيت امرؤالقيس كه در آنجا جرّ به مجاورت است و در او واو عطف است و هو قوله:
فَظَلّ طُهاةُ اللحمِ مِن بين مُنْضِجٍصَفيفَ شِواءٍ اَو قَديرٍ مُعَجَّلٍ
و كذلك قول الشاعر:
فَهَل اَنتَ اِن ماتَت اَتانُكَ راحِلٌاِلى آلِ بِسطامِ بن قيسٍ فَخاطِبِ
و اين بيت را نيز حرف عطف در اوست و اگر عطف بودى بر «راحِلٌ» مرفوع بايستى گوييم امّا بيت امرء القيس جرّ او بر عطف شواء است و التقدير أو الصفيف شواء.*
اما بيت ديگر يك جواب از او آن است كه روا بود كه راوى غلط كرد و قصيده بر جر باشد و يا شاعر اقوا** كرده باشد در او... . ۱۲
1000. علامه شعرانى: * در نسخه قديمه هم چنين بود اما صحيح او «صفيف قدير» است. ۱۳
1001. ** «اقواء» يكى از عيوب قافيه است كه حركت حرف روى در يك بيت مطابق ساير ابيات نباشد. ۱۴
روض الجنان: «اِلَى الْكَعْبَتينِ» به‏نزديك ما كعبين اين دو استخوان برآمده از پشت پاى باشد و محمّدبن الحسن صاحب ابى حنيفه موافقت كرد ما را در كعبين به آنكه غسل گفت و بيشتر مفسّران و فقيهان كعبين را تفسير بر دو استخوان برآمده دادند مدوّر على جانبىِ الْقَدَمِ...دگر آنكه چون مسح به دليل درست شد هر كه به مسح گفت، گفت: كعب اين باشد كه ما گفتيم، و هر كه به غسل گفت، گفت كعب آن است قول به مسح به آنكه كعب نه آن باشد كه ما گفتيم قولى باشد خارج اجماع. ۱۵
1002. علامه شعرانى: ظاهر آن است كه غايت در سير و حركت چنان باشد كه متحرك بدان رسد و اگر مسح پشت پاى را واجب دانيم نمى‏توان دو برآمدگى را كه قوزك گويند بر دو طرف قدم منتهاى مسح دانست اما اگر شستن را واجب دانيم دور نيست آن دو منتهاى مسح باشند چون همه قدم شسته مى‏شود و بايد كعبها نيز مسح شود، اعنى همه برآمدگى پشت پا به مفصل قدم رسد. ۱۶
روض الجنان: اى عجب خداى تعالى نمى‏خواهد كه تو با پليدى پليد باشى. ۱۷1003. علامه شعرانى: با آنكه پليد هستى نمى‏خواهد پليد باشى. ۱۸
روض الجنان: ... چون مسح بر سر دهد گناهان به اطراف موى او بشود.چون مسح بر پاى دهد گناهان كه به پاى به آن سعى كرده باشد از او فرو شود چون بيايد و به ان وضو نماز كند... . ۱۹
1004. علامه شعرانى: عطف بر آن جمله است كه گفت هيچ كس نباشد از شما كه آب برگيرد و در اينجا گويد هيچ كس نباشد كه چون بيايد و به آن وضو نماز كند الى آخره الا از گناهان بيرون آيد. ۲۰
روض الجنان: ابوذر غفارى روايت كند از اميرالمؤمنين عليه‏السلام كه او گفت: جماعتى از احبار جهودان به‏نزديك رسول آمدند و گفتند: يا محمّد خبرده ما را تا چرا از آب منى غسل بايد كردن و از بول و غايط نبايد كردن و اين پليدتر است از آن؟ رسول عليه‏السلامگفت: براى آنكه چون آدم عليه‏السلام از درخت بخورد آن در عروق و عصب او آب منى گشت. چون آدمى مجامعت كند اين آب از بنِ هر مويى از آن نزول كند، خداى تعالى اين غسل بر او واجب كرد تا طهارت و كفّارت او باشد از معاصى... ۲۱ .
1005. علامه شعرانى: يعنى آن اندازه كه پليدى ظاهرى بول و غايط انسان را آلوده مى‏كند لذت بردن از حلال بيش از آن آلوده مى‏كند و كفارت آنكه غسل است صعب‏تر از وضو است تا به لذت حرام چه رسد. بارى در انزال منى انهماك در لذت دنيا است و در بول و غايط چنان نيست و اين حال در فرزندان آدم از آن آمد كه پدرشان گندم خورد و بدين جهان آمد و اگر نخورده بود و در بهشت مانده بود و از لذائذ بهشتى بهره‏مند مى‏شد بدين نقصان مبتلا نمى‏شد. بارى چون درد قوى‏تر باشد دارو قوى‏تر بايد داد و آنكه به دنيا بيشتر متمايل گشت رياضتى دشوارترش بايد. ۲۲

1.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۶۷.

2.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۲۲.

3.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۶۸.

4.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۲۳.

5.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۷۰.

6.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۲۴.

7.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۷۳.

8.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۲۶.

9.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۷۲.

10.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۲۷.

11.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۷۵ـ۲۷۶.

12.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۲۹.

13.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۷۸.

14.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۳۱.

15.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۸۱.

16.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۳۳.

17.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۸۳.

18.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۳۴.

19.روض الجنان، ج ۶، ص ۲۸۳ـ۲۸۴.

20.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۳۵.


تفسير نورٌ علي نور ج1
424
  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 69822
صفحه از 724
پرینت  ارسال به