49
تفسير نورٌ علي نور ج1

سوره فاتحة الكتاب

روض الجنان: و در خبر بعثت چنين آمد كه: اوّل سورت كه از قرآن فرو آمد، اين سورت بود.
ابُو مَيْسره عمرو بن شُرَحْبيل روايت كند كه: رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عادت داشتى كه برفتى و تنها بر كوه حِراء بنشستى و در آلاء و نعماء حق تعالى تأمّل مى‏كردى. يك روز بر عادت خود نشسته بود، سايه‏اى بر رسول (عليه الصَّلاة والسّلام) افتاد. بر نگريد تا خود چيست! شخصى را ديد پرها باز كرده همه روى آسمان بپوشيده و ندا مى‏كرد: السّلام ُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدُ! اِقْرَأْ؛ بخوان. و رسول گفت: من پيش از آن اين آواز شنيده بودم به چند بار، و كسى را نمى‏ديدم. ترسيدم كه مبادا كه مرا در عقل تخليطى باشد. خديجه را مى‏گفتم كه حال چنين است... . ۱
7. علامه شعرانى: بعض علما اين روايت را به اين تفصيل نمى‏پذيرند؛ چون پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نبايد در وحى و جبرئيل شك كند و احتمال تخليط در عقل خويش دهد. و اين گمان شايد براى خديجه يا ديگرى اتفاق افتاده باشد؛ چون پيغمبر را بدان حال
ديد و قصه از او شنيد نزد پسر عمّ خويش رفت و قصّه بگفت. ۲
روض الجنان: ... و اين سورت بخشيده است ميان خداى تعالى و بنده. ۳
8. علامه شعرانى: يعنى اين سوره قسمت شده است ميان خدا و بنده. ۴
روض الجنان: ... كودكى از كودكان ايشان در كُتّاب اين سورت بخواند. ۵
9. علامه شعرانى: كُتّاب به صيغه مبالغه مكتب‏خانه است؛ چنان‏كه سعدى گويد: «پيرانه سر آمدم به كُتّاب». ۶

1.روض الجنان، ج ۱، ص ۳۴ و ۳۵.

2.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۰.

3.روض الجنان، ج ۱، ص ۳۷.

4.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۱.

5.روض الجنان، ج ۱، ص ۳۷.


تفسير نورٌ علي نور ج1
48

قرائت و رسم الخط قرآن

مؤلف در بسيارى موارد درباره وجوه قرائت آيات و رسم الخط قرآن بحث كرده است. علامه شعرانى هم حواشى بسيارى در اين مورد دارد كه چند مورد آن را در اينجا مى‏آوريم:
1. مؤلف در ذيل آيه 38 سوره مائده مى‏نويسد:
قَولُهُ: «وَ السّارِقُ وَ السّارِقَةُ...» سيبويه گفت نصب اينجا در عربيت بهتر باشد و كذلك و قوله: «الزّانِيَةُ وَ الزّانِي» و در شاذ عيسى بن عمر به نصب خواند و اين خلاف آن است كه قراء بر اويند و رفع او بر ابتداست و خبر او فأقْطَعُوا است... . ۱
علامه شعرانى در حاشيه مى‏نويسد:
فقهاى اسلام گويند: اگر در قرآن وجهى در عربيت جايز باشد اما قرّاء نخوانده باشند و قرائت آن متواتر نباشد جايز نيست. بعض علماى متأخر كه آن را جايز شمرده‏اند
قولشان معتمد نيست و به مخالفت آنان اعتنا نبايد كرد؛ چون قول كسى را كه در علمى بصيرت ندارد در هيچ مذهب و هيچ صناعت معتبر نشمرده‏اند و شايد كسى اهل لغت و نحو و طب و نجوم و غير آن نباشد و لغت غلطى را صحيح پندارد و استعمال كند يا ماضى را به جاى مستقبل يا دواى مفيدى را مضر داند يا زهره را نزديك‏تر از ماه شمارد، قول آنان را در اقوال نبايد شمرد. همچنين كسى كه از قاعده قرائت و علم قرآن بى بهره است، اگر تجويز كند قرآن را مطابق علم نحو بدون تواتر از قرّاء و نقل آن مى‏توان خواند، قول او معتبر نيست. ۲
2. مؤلف در ذيل آيه 95 سوره نحل مى‏نويسد:
«إِنَّما عِنْدَ اللّهِ» ؛ كه آنچه به‏نزديك خداست شما را بهتر است از ثواب خداى (جلّ جلاله) اگر شما دانى. و «ما» موصوله است براى آنكه «ما» از «إنَّ» جدا بايد نوشتن كه اسم است و آنجا كه «ما» كافّه بُوَد و حرف باشد پيوسته نويسند، فَرْقاً بَيْنَهُما، وَهذا مِنْ عِلم الخطِّ. ۳
و علامه شعرانى در حاشيه مى‏گويد:
اما در رسم‏الخط قرآن تعبد و متابعت نسخ اوليه قرآن واجب است واين نكته را مراعات نبايد كرد، مثلاً «انما» درهمه جاى قرآن بايد موصول نوشته شود مگر در «إِنَّ ما تُوعَدُونَ لاَتٍ»۴ در سوره انعام كه قرآنهاى قديم از زمان پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهكه مقطوع نوشته بودند و بايد متابعت كرد و در اين آيه نحل چون مصاحف از آن عهد هر دوگونه نوشته شده براى ما هر دو وجه جايز است. وحكم در هر كلمه كه به ما متصل شود مانند أينما و كلّما و بئسما و حيثما همين است كه متابعت بايد كرد. و عجب آنكه «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ» در آيه 109 بقره متصل است «أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعاً» در آيه 142 همان سوره منفصل به فاصله يك ورقه و دليلى جز متابعت ندارد. ۵
3. مؤلف در ذيل آيه 39 سوره حج مى‏نويسد:
«أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ» ؛ دستورى دادند آنان را كه كالزار مى‏كنند. مدنيان و بصريان
خواندند، و از كوفيان عاصم: «اَذِنَ»، به فتح «الف» اضافة الى الله تعالى، اَىْ اَذِنَ اللّهُ، و باقى قرّاء خواندند عَلى الفعل المجهول به ضمّ «الف». ۶
و علامه شعرانى در حاشيه مى‏گويد:
سهوى است از ناسخان كتاب يا تصرفى از آنان در عبارت؛ چون عاصم و مدنيان و بصريان به ضمّ الف خواندند و ديگر قرّاء به فتح آن، عكس آنچه در اينجا مذكور است. ۷
4. مؤلف در ذيل آيه 13 سوره سبأ مى‏نويسد:
«اعْمَلُوا آلَ داوُدَ» ، گفت: عمل صالح كنى اى آل داود بر سبيل شكر؛ و نصب او مفعول‏له است دون مفعول به. «وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ» ، آنگه گفت: از بندگان من كم اند كه شكر كنند. جمله قّرا به فتح «يا» خواندند از عِبادى، مگر حمزه كه او به اِرسال «يا» خواند. ۸
و علامه شعرانى در حاشيه مى‏نويسد:
يكى از آنجايها كه «ياء» متكلم بر دو وجه قرائت شده است اين كلمه است و در هر جا كه به يك وجه قرائت كردند وجه ديگر جايز نباشد به اتفاق علما. و گروهى در زمان ما كه دراين امور بصيرت ندارند گويند هرچه در عربيت جايز است بدان قرائت توان كرد اگر چه هيچ يك از قراء نخوانده باشند. بنا به رأى اينان، هر «ياء» متكلم را ـ و العياذ بالله ـ به دو وجه قرائت توان كرد. ۹
5 . مؤلف در ذيل آيه 207 سوره بقره مى‏نويسد: «كسائى در همه قرآن امالت كند «مَرْضاتِ اللّهِ» خواند». ۱۰
علامه شعرانى هم در حاشيه مى‏نويسد:
... من خود در حاشيه كتاب مجمع البيان در ذيل اين آيه نوشته‏ام كه مرضات در مصاحف به تاء نوشته شده است براى متابعت مصاحف عهد نبى صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهتا خط قرآن از
آن صورت كه بود متغيّر نگردد و توهم تصحيف در قرآن نرود و كسائى تنها اين كلمه را اماله كرده است و به ها وقف نموده و ديگران به «تاء» وقف كردند. انتهى مترجما. ۱۱
6 . مؤلف در ذيل آيه 233 سوره بقره مى‏نويسد:
و ابان روايت كند از عاصم: لا تُضارِرْ والِدَةٌ، و فكّ ادغام و كسر «را» بر آنكه اسناد فعل با والده باشد. ۱۲
علامه شعرانى هم در حاشيه مى‏گويد:
عاصم از قراء سبعه است كه قرائت آنان متواتر است و خواندن آن به اجماع جايز وليكن چون اين قرائت از عاصم متواتر نيست و از شواذ محسوب است قرائت آن جايز نيست. و از اينجا معلوم گرديد كه همه آنچه از هفت قارى مشهور روايت شده است متواتر نباشد و شواذّ آنها مانند شواذّ ديگران است. ۱۳

1.روض الجنان، ج ۶، ص ۳۶۹ ـ ۳۷۰.

2.روح الجنان، ج ۴، ص ۱۹۸. مطابق تعليقه شماره ۱۰۶۱ اين مجموعه.

3.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۸۸ .

4.انعام (۶): ۱۳۴.

5.روح الجنان، ج ۷، ص ۱۴۰. مطابق تعليقه شماره ۱۸۸۴ اين مجموعه.

6.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۳۳۵.

7.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۰۰. مطابق تعليقه شماره ۲۲۱۰ اين مجموعه.

8.روض الجنان، ج ۱۶، ص ۵۱ .

9.روح الجنان، ج ۹، ص ۲۰۲. مطابق تعليقه شماره ۲۴۹۳ اين مجموعه.

10.روض الجنان، ج ۳، ص ۱۵۷.

11.روح الجنان، ج ۲، ص ۱۴۹. مجمع البيان، ج ۲، ص ۳۰۱. مطابق تعليقه شماره ۳۱۰ اين مجموعه.

12.روض الجنان، ج ۳، ص ۲۹۰.

13.روح الجنان، ج ۲، ص ۲۴۶. مطابق تعليقه شماره ۳۹۶ اين مجموعه.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 76899
صفحه از 724
پرینت  ارسال به