3. «...يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَ جَهْرَكُمْ وَ يَعْلَمُ ما تَكْسِبُونَ»
روض الجنان:... آنگه گفت: برون آنكه اعراض مىكنند تكذيب مىكنند حق را و حق به دروغ مىدارند. و آن تكذيب از آن اعراض مىآيد كه چون نظر و تأمُّل نمىكنند... . ۱
1182. علامه شعرانى: يعنى علت تكذيب ايشان اعراض ايشان است. ۲
6. «...وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ...»
روض الجنان: «وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً» ، حقيقت آسمان اين است كه ما از بالاى خود مىبينيم آنگه بر مقاربت ابر را سماء خوانند براى آنكه سموّى دارد... . ۳
1183. علامه شعرانى: و آسمانى كه در باب علوم عقليه و حكما گويند و آن را مجراى كواكب يا محرّك آن دانند از معنى لغوى گرفته شده؛ زيرا كه اهل لغت براى چيز نديده و نفهميده لغت وضع نمىكنند و آسمان را براى جسم كبود مرئى بالاى سر قرار دادهاند. و جسمى كه حكما فلك گويند ديده نمىشود و اين كبودى هواى متراكم است نه آسمان و در حقيقت افلاك حكما رقيق و لطيف است و شفاف و بالاى اين جو. وچيزى مناسبتر از لفظ آسمان براى تعبير از آن نيافتند، آن را اختيار كردند. ۴
12. «...قُلْ لِلّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ...»
روض الجنان: «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» ؛ رحمت برخود نوشته است، يعنى حكم كرده
است به آن برخود و واجب گردانيده. ۵
1184. علامه شعرانى: چنانكه علماى شيعه گويند، لطف بر خدا واجب است؛ يعنى هر چه انسان را به طاعت نزديك كند و از معصيت دور دارد. ۶
1.روض الجنان، ج ۷، ص ۲۳۳.
2.روح الجنان، ج ۴، ص ۳۸۸.
3.روض الجنان، ج ۷، ص ۲۳۵.
4.روح الجنان، ج ۴، ص ۳۸۹.
5.روض الجنان، ج ۷، ص ۲۴۰ ـ ۲۴۱.
6.روح الجنان، ج ۴، ص ۳۹۳.