138. «وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها...»
روض الجنان: اراييح. ۱
1284. علامه شعرانى: ارايح به معنى بويها. ۲
139. «وَ قالُوا ما فِي بُطُونِ هذِهِ الْأَنْعامِ خالِصَةٌ لِذُكُورِنا... سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ...»
روض الجنان: و در دخول «تا» در «خالِصَةٌ» سه وجه گفتند: يكى آنكه مبالغت راست، كَقَوْلِهِمْ: علاّمَةٌ و نسّابَةٌ، و يكى آنكه بمنزله «تا» است كه در مصدر شود، كَالْعافيَةِ وَالْعاقِبَة، و يكى آنكه مراد به ما اناث بچّگان است، و قول اوّل بهتر است. ۳
1285. علامه شعرانى: يعنى «ما فى بطون» گفت و بچههاى ماده را خواست و به اين جهت وصف به خالصه آورد. ۴
روض الجنان: آنگه حق تعالى گفت: [ «سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ» ] من جزا دهم ايشان را به اين وصف كه كردند و اين دروغ كه گفتند، و «با» بيفگند، فعل به وصف رسيد* و در او عمل كرد و مفعولٌ به بيفگند. ۵
1286. علامه شعرانى: در تفسير المنار گويد: در اسفاط «باء» نكته عالى است در بلاغت؛ چون جزاى هر عمل اثر آن صفتى است كه از عمل در نفس پديد مىآيد از تزكيه و پاكى يا آلودگى و زنگ. پس گويى عقاب عين عمل است براى آنكه نفس متنعّم مىشود يا معذّب مىشود به آن صفت كه از اعمال در آن منطبع مىگردد. و گويد: اين معنى را در تفسير مكرّر گفتهايم. و البته مقصود او تجسّم يافتن صفات و اعمال است نه انكار حشر جسمانى. و پيش از اين در تفسير آيه 128 «النّارُ مَثْواكُمْ خالِدِينَ فِيها إِلاّ ما
شاءَ اللّهُ» حديثى از جابر بن عبد الله انصارى روايت كرده است از پيغمبر صلىاللهعليهوآله كه اگر خداى خواهد جماعتى از اشقياء را از آتش بيرون برد و به بهشت درآورد خواهد كرد. و از ابى هريره آنكه روزگارى بر جهنم آيد كه هيچ كس در آن نماند. و از ابن مسعود آنكه زمانى بر جهنم مىآيد كه درهاى آن بسته مىشود و هيچ كس در آن نيست. و از شعبى آنكه جهنم زودتر آباد مىشود و زودتر ويران. و گويد: دراين باب دو قول معروف است از صحابه و تابعين. و گويد: اين روايات دلالت بر آن دارد كه عقاب از ناحيه صفات خبيثه نيست؛ چون اگر صفات خبيثه موجب عقاب باشد و اين صفات زائل شدنى نيست بايد عقاب هم زائل شدنى نباشد. و جواب مىدهد كه عقل به تفاصل معاد راه ندارد و ما دوام يا عدم دوام عذاب را از شرع بايد فراگيريم و شايد صفات خبيثه پس از مدتى زايل شود. ۶
1.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۵۷ .
2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۶۸.
3.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۵۸ .
4.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۶۸.
5.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۵۸ ـ ۵۹؛ عبارت داخل قلاب در چاپ مشهد نيامده است.
6.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۷۲.