537
تفسير نورٌ علي نور ج1

142. «...وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ»

روض الجنان: «إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» ؛ كه شيطان شما را دشمنى است آشكارا، مِنْ اَبانَ الشَّى‏ء اِذا تَبَيَّنَ. و گفته‏اند: مُظْهِر عداوت از آنكه با پدر شما كرد. ۱1293. علامه شعرانى: «مبين» به دو معنى آمده است: لازم و متعدى؛ آشكار شونده و آشكار كننده. اگر لازم باشد معنى آن است كه او خود دشمنى آشكار است و اگر متعدى باشد معنى آنكه آشكار كند دشمنى خود را. ۲

1.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۶۷.

2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۷۸.


تفسير نورٌ علي نور ج1
536

141. «وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ...»

روض الجنان: «وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنّاتٍ» ، وجه اتّصال آيت به آيت اوّل آن است كه خداى تعالى چون ذكر آنكه كافران گفتند بكرد و برايشان رد كرد باز نمود كه خطا كردند، بندگان را تذكير كرد به بعضى نعمتهاى خود تا بدانند كه كس را نرسد كه تحليل و تحريم كند مگر آن را كه منعم باشد بر بندگان خود به انواع اين نعمت. ۱
1288. علامه شعرانى: خلاصه آنكه هر قاعده و قانون كه مردم قرار دهند، بر ديگران اطاعت آن واجب نيست و هيچ كس نمى‏تواند ديگرى را اجبار به اطاعت رأى خود كند جز خداوند (تبارك و تعالى)؛ چون همه افراد انسان با يكديگر مساوى هستند و كسى از بندگان نمى‏تواند اختيار و آزادى را از ديگرى سلب كند جز خداوند كه خالق و مُنعِم آنها است. ۲
روض الجنان: ديوار بست و حظيره. ۳
1289. علامه شعرانى: ديوار بست همان حظيره است يعنى از نى و چوب و امثال آن ديوار مانندى كوتاه بر آورند و بر سن و ليف ببندند و در داخل حظيره غالباً چهارپايان را منزل مى‏دادند. ۴
روض الجنان: كالحذاذ والجزاز والصرام. ۵
1290. علامه شعرانى: صرام رسيدن هنگام چيدن ميوه و جزاز رسيدن هنگام چيدن
پشم و درو و جذاذ بريدن و جدا كردن شاخه و جز آن. ۶
روض الجنان: و بعضى دگر گفتند: «يَوْمَ حَصادِهِ» ، وقت وجوب باشد، و يَوْمَ رَفْعِهِ وقت دادن و به‏نزديك ما عند بُدُوِّ صلاح زكات واجب شود. ۷
1291. علامه شعرانى: يعنى آن وقت كه معلوم شود دانه و ميوه درست شده و اگر آفتى از خارج بدان نرسد از ناحيه خود درخت و ميوه و غله نقصى نيست. ۸
روض الجنان: و آنچه واجب است در غلاّت و ثمار عُشر است يا نصف العُشر، و نصاب در او پنج وسق باشد هر وسقى شصت صاع هر صاعى چهار مُد هر مدّى دويست و نود و دو درم و نيم، و نصاب همين يكى باشد و پس از آن هر چه بيفزايد از اندك و بسيار عُشر يا نصف العشر بايد داد، اگر از جايى آب خورد كه آن را مؤونتى نبود چون آب باران و رود عشر بايد داد ده يك، و اگر آب را مؤنت باشد چون آب كاريز نِصْفُ العُشر بايد داد. ۹
1292. علامه شعرانى: آب كاريز آب قنات است و چاه نيز همين حكم دارد و اگر آب رود مؤونتى دارد مانند چرخ و ناعوره هم نصف العشر است و آن آب كه در آن عشر بايد داد آن است كه از رود بى مؤونت جارى شود و جوى كندن تنها كه آب رود را به مزرعه آورد بى آلت عشر بايد داد. ۱۰

1.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۶۲.

2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۷۴.

3.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۷۵.

4.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۶۳؛ در چاپ مشهد «كلاجداد و الجذاذ و الصرام» ضبط شده است.

5.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۷۵.

6.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۶۴.

7.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۷۶.

8.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۶۵.

9.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۷۷.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 70108
صفحه از 724
پرینت  ارسال به