9. «وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ...»
روض الجنان: و «خسران» ذَهابُ رأس المال باشد و سر همه سرمايهها تن و جان باشد. ۱
1315. علامه شعرانى: سر همه مايهها يعنى بزرگترين سرمايه تن و جان است. ۲
10. «وَ لَقَدْ مَكَّنّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ...»
روض الجنان: «وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ» ؛ و شما را در او وجه معاش ساختيم. ۳
1316. علامه شعرانى: تعريف معيشت چنين كرد. ۴
11. «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ...»
روض الجنان: «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ» ، اين خطاب است از خداى تعالى جمله خَلْقان را كه فرزندان آدم اند، گفت: ما بيافريديم شما را. و «خَلْق» اِخْراجُ الشَّىْء مِنَ الْعَدَمِ اِلَى الوُجُودِ باشد، على ضَرْبٍ مِنَ التَّقْدير، بى زيادتى كه به اسراف رساند يا تقصيرى كه به نقصان آرد آن را، و براى اين فعل ما را خَلق نخوانند و ما را خالق نخوانند بر اطلاق كه افعال ما مقدّر نباشد اين تقدير. ۵
1317. علامه شعرانى: يعنى اين گونه تقدير و اندازه كه خداوند در خلق خود رعايت
فرموده ديگرى را ممكن نيست. ۶
1.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۱۳۴.
2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۱۲۱.
3.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۱۳۴ ـ ۱۳۵.
4.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۱۲۲.
5.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۱۳۵ـ۱۳۶.
6.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۱۲۲.