26. «يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشاً...»
روض الجنان: «يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً» ، حق تعالى به اين آيت منّت نهاد بر بنى آدم كه ايشان را جامه داد كه با آن عورت پوشند و تجمّل كنند و زينت سازند، و در «أَنْزَلْنا» و در معنى انزال خلاف كردند... .
و بعضى دگر گفتند: مراد آن است آنچه اصل آن است از نبات به باران پرورده مىشود، باران از آسمان فرو مىآيد، و وجهى دگر آنكه گفتند كه: بركات را نسبت به آسمان باشد... . ۱
1323. علامه شعرانى: هرچه از عالم روحانى بدين عالم آيد آن را نزول گفتند، مانند قرآن و جبرئيل. و مخلوقات ديگر هم كه امر از جانب الهى به خلقت آن صادر گشته شود و عين آن در عالم ديگر ثابت بوده و صورت آن به وجود اعلى مقدّر گشته، پس از آن در اين جهان جلوه گر آمده آن را نزول فرموده. و اين معنى در آيات بسيار مكرر است. ۲
روض الجنان: گوى گريبان. ۳
1324. علامه شعرانى: «گوى» آن است كه ما امروز دكمه مىگوييم. ۴
27. «يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ... إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ...»
روض الجنان: ذوالنّونِ مصرى گفت: اگر او تو را بيند از آن جا كه تو او را نبينى، خداى او را بيند و او خداى را نبيند، از او به خداى استعانت كن كه كيد او ضعيف
باشد. امّا علّت آنكه ما ايشان را نبينيم آن است كه: ما را شعاع اندك است، و ايشان را جسم شفّاف است، پس هر دو منط است از ديدن. اگر خداى تعالى شعاع زيادت كند، ممكن باشد ايشان را ديدن، چنانكه فرشتگان را عِندَ حضورِ المَوْتِ و يا اجسام ايشان كثيف كند.
ابُو الْهُذَيل و ابوبكر بن الأخشاد گفتند: روا باشد كه خداى تعالى ايشان را ممكّن بكند تا خويشتن را كثيف بكنند در بعضى احوال تا ما ايشان را ببينيم. ۵
1325. علامه شعرانى: هيچ يك از اين دو واجب نيست، نه شعاع را قوى كردن و نه جسم آنها را كثيف كردن، بلكه قوه بيننده را نيرو دهد يا قوه خاموش و بيكار را بيدار و آماده كند چنانكه حس مشترك كه در حال عادى از آن متأثر نمىشود در آن حال كه حضور موت و دهشت است آن قوه خاموش به كار افتاده و به واسطه آن حس مشترك چيزى را كه نمىديد ببيند. ۶
1.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۱۶۴.
2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۱۴۰.
3.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۱۶۶.
4.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۱۴۲.
5.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۱۶۸.
6.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۱۴۳.