58 . «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاّ نَكِداً...»
روض الجنان: وَالنَّكَدُ لشَىْءُ القَليلُ، وَالنَّكِدُ الرَّجُلُ الْقَليلُ الْخَهْرِ أيْضاً، وابوجعفر خواند: «اِلاّ نكداً» بفتح الْكافِ وهُما لُغَتانِ. وزَجّاج گفت: «نُكْداً» بِضمِّ النُون وسُكُونُ الْكاف هم لغت است و لكن نخواندهاند... . ۱
1346. علامه شعرانى: به اتفاق مسلمين قرائت قرآن به سماع است و تا قرائتى منقول نباشد به تواتر به صرف آنكه در عربيت جايز است قرائت نمىتوان كرد و بعضى فقها كه در عهد ما برخلاف اين فتوا دادهاند صحيح نيست. ۲
69. «...وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً...»
روض الجنان: «وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً» ؛ و بيفزود شما را در خلق و آفرينش بسْطَت و گستردگى. بعضى گفتند: قوّت خواست، و بعضى دگر گفتند: طول قامت خواست*... .
و باقر عليهالسلام گفت: هر يكى ازا يشان به بالاى نخلى خرمايى بود دراز و به قوّت چنان بودند كه مردى از ايشان بيامدى ودست در رَعْن كوه زدى و به قوّت بجنبانيدى و سنگ از كوه بكندى.
عبداللهِ عبّاس گفت: هر يكى هشتاد گز بودند... وَهْب گفت: سر هر يكى از ايشان بر مثال قبّهاى بود و به شكلى بود كه در چشم خانه و بينى درّه و استخوان سرهاى ايشان سباع خانه ساختندى و بچه زادندى**. ۳
1347. علامه شعرانى: * اين تقدير از قرآن مقتبس است كه فرمود: «كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ»۴ . و تشبيه مردم بلند بالا به نخل شايع است چنانكه جسيم و بزرگ را به كوه
تشبيه مىكنند، گويند اسبى كوه پيكر. ۵
1348. ** وَهْب بن منبّه از مردم يمن است و شايد اين قول را از افسانههاى يهود اقتباس كرده باشد. ۶
1.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۲۳۴.
2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۱۸۵.
3.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۲۵۲.
4.حاقه (۶۹): ۷.
5.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۱۹۶.
6.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۱۹۶.