565
تفسير نورٌ علي نور ج1

58 . «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاّ نَكِداً...»

روض الجنان: وَالنَّكَدُ لشَىْ‏ءُ القَليلُ، وَالنَّكِدُ الرَّجُلُ الْقَليلُ الْخَهْرِ أيْضاً، وابوجعفر خواند: «اِلاّ نكداً» بفتح الْكافِ وهُما لُغَتانِ. وزَجّاج گفت: «نُكْداً» بِضمِّ النُون وسُكُونُ الْكاف هم لغت است و لكن نخوانده‏اند... . ۱
1346. علامه شعرانى: به اتفاق مسلمين قرائت قرآن به سماع است و تا قرائتى منقول نباشد به تواتر به صرف آنكه در عربيت جايز است قرائت نمى‏توان كرد و بعضى فقها كه در عهد ما برخلاف اين فتوا داده‏اند صحيح نيست. ۲

69. «...وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً...»

روض الجنان: «وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً» ؛ و بيفزود شما را در خلق و آفرينش بسْطَت و گستردگى. بعضى گفتند: قوّت خواست، و بعضى دگر گفتند: طول قامت خواست*... .
و باقر عليه‏السلام گفت: هر يكى ازا يشان به بالاى نخلى خرمايى بود دراز و به قوّت چنان بودند كه مردى از ايشان بيامدى ودست در رَعْن كوه زدى و به قوّت بجنبانيدى و سنگ از كوه بكندى.
عبداللهِ عبّاس گفت: هر يكى هشتاد گز بودند... وَهْب گفت: سر هر يكى از ايشان بر مثال قبّه‏اى بود و به شكلى بود كه در چشم خانه و بينى درّه و استخوان سرهاى ايشان سباع خانه ساختندى و بچه زادندى**. ۳
1347. علامه شعرانى: * اين تقدير از قرآن مقتبس است كه فرمود: «كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ»۴ . و تشبيه مردم بلند بالا به نخل شايع است چنان‏كه جسيم و بزرگ را به كوه
تشبيه مى‏كنند، گويند اسبى كوه پيكر. ۵
1348. ** وَهْب بن منبّه از مردم يمن است و شايد اين قول را از افسانه‏هاى يهود اقتباس كرده باشد. ۶

1.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۲۳۴.

2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۱۸۵.

3.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۲۵۲.

4.حاقه (۶۹): ۷.

5.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۱۹۶.

6.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۱۹۶.


تفسير نورٌ علي نور ج1
564
  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 69443
صفحه از 724
پرینت  ارسال به