595
تفسير نورٌ علي نور ج1

164. «وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ...»

روض الجنان: ... چنان‏كه خداى تعالى گفت: «وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ» ، اين مردمان كه كاره معصيت بودند و ناهىِ منكر، اين ظالمان را گفتند: ما با شما در اين شهر نباشيم، اين شهر با ما ببخشى، شهر ببخشيدند و به دو قسمت كردند و ديوارى بلند بر نهادند و در جدا كردند و گفتند: ما يقين دانيم كه خداى عذاب فرستد تا بارى ما از شما جدا باشيم. چون مدّتى بر اين بر آمد و ايشان الاّ اصرار نيفزودند، خداى تعالى ايشان را عذاب فرستاد و همه را خوك و بوزينه گردانيد. ۱
1435. علامه شعرانى: مجاهد، يكى از مفسرين گويد: اين مسخ قلب و روح بود
نه مسخ بدن. و مجلسى رحمه‏الله در بحار الانوار از وى نقل كرده كه اين مَثَلى است خداوند عالم آورده، چنان‏كه فرموده: «كمثل الحمار يحمل أسفاراً»۲ و اكثر مفسيرين بر خلاف آنند. ۳

1.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۴۴۶ ـ ۴۴۷.

2.بحار الانوار، ج ۵۸ ، ص ۱۱۴. جمعه (۶۲): ۵ .

3.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۳۱۴.


تفسير نورٌ علي نور ج1
594

163. «وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ»

روض الجنان: «وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ» ، حق تعالى گفت: بپرس اى محمّد از اين جهودان مدينه، سؤال تقريع و توبيخ نه سؤال استفادت از احوال آن ديه كه بر كنار دريا بود، يعنى احوال مردمان آن ده. ۱
1432. علامه شعرانى: از اين تفسير مستفاد مى‏شود كه آيات مدنى باشد هر چند سوره اعراف مكى است اما محاجّه با يهود در سوره مكى نيز ممكن است و شايد قيد مدينه در اينجا زايد باشد. ۲
روض الجنان: علىّ بن طلحه گفت از عبداللهِ عبّاس كه: آن شهرى بود ميان مصر و مَدين بر كنار دريا، آن را «اَيْله» گفتند. ابن زيد گفت: آن ديه را «معتا» گفتند ميان مَدين و عتوناء. ۳
1433. علامه شعرانى: در تفسير ابن جرير طبرى معتا به ميم و عين و تاء دو نقطه و عتونا بعين و تاء دو نقطه و نون و هر دو تصحيف است و اعتماد بر آن نيست و ظاهراً مقنى به قاف و نون در اول صحيح باشد و كلمه شبيه به عتوناء در جاى ديگر نيافتم. ۴روض الجنان: شيطان ايشان را وسواس كرد و گفت: اى بيچارگان بى تدبيران، شما را نهى از روز شنبه كرده‏اند. پيرامن اين دريا حوضها و جايگاهها بكنى و آب دريا را راه بدو كنى روز آدينه تا ماهيان در آن حوضها و جايها شوند روز شنبه، آنگه به آخر روز راه ببندى بر ايشان تا باز پس نتوانند شدن، آنگه روز يك شنبه بگيرى. ايشان گفتند: روز آدينه حوضها پرآب كردند و روز شنبه پر از ماهى شد، و آخر روز راه بگرفتند و روز يك شنبه همه را بگرفتند، اين معنى پيشه كردند و بر دست گرفتند. ۵
1434. علامه شعرانى: از اين آيات معلوم مى‏گردد كه به كار بردن حيله كه حقيقت حرام را تغيير ندهد به حلال براى فرار از احكام شرع جايز نيست و حيله مشروع آن است كه حرام را ترك كند و به جاى آن مرتكب حلال شود مثلا كسى كه مى‏خواهد مال به گرو گذارد و قرضى بگيرد با رباء اين عمل را ترك كند و عين آن مال را بفروشد پس از آنكه نقدى به دستش آمد آن مال را يا غير آن را بخرد. و گفته‏اند عقد تابع قصد است آن كس كه قصد ربا كند و به زبان لفظ بيع بگويد از حرام به حلال فرار نكرده است. ۶

1.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۴۴۲ـ۴۴۳.

2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۳۱۱.

3.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۴۴۳؛ در چاپ مشهد اين گونه ضبط شده است: «آن ديه را مُعَىّ گفتند ميان مَدْين و عَيْنونا».

4.روض الجنان، ج ۸ ، ص ۴۴۵.

5.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۳۱۳.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 76800
صفحه از 724
پرینت  ارسال به