2. «إِنَّمَا الْمُؤمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً...»
روض الجنان: اِنّما، و بيان كرديم كه او، لاِثْبات الشَّىْء، و نفى ما سواه باشد، جز كه در
اين آيت بر وجه مبالغت است نه بر طريق حقيقت*. گفت: مؤمنان آنان باشند كه، چون ذكر خداى كنند پيش ايشان و نام خداى برند دلهاى ايشان بترسد. و در مصحف عبدالله مسعود هست كه: فَرِقَتْ قُلُوبُهُمْ، و معنى يكى باشد. الْخَوْفُ والْخَشْيَةُ والْوَجَلُ والْفَرَقُ والْفَزَعُ والرَّوْعُ، همه ترس باشد. «وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ» ؛ و چون آيات او برايشان خوانند، ايشان را ايمان بيفزايد و ايشان بر خداى توكّل كنند، و به اين آيت تمسّك كردند آنان كه گفتند: ايمان زيادت و نقصان پذيرد، و افعال جوارح از جمله ايمان باشد... . ۱ **
1464. علامه شعرانى: * چون اين همه شرايط در ايمان معتبر نيست. ۲
1465. ** اخباريان شيعه غالباً اختيار اين قول كردهاند و ظاهراً مخالفت آنان با علما مخالفت لفظى است و نزاع در عبارت دارند نه در معنى. وگرنه هيچ نشنيديم يكى از آنان از فسّاق براى نجاست كفر اجتناب كرده يا زن مزوّجه مردى را به سبب فسق از او جدا كند يا دفن فسّاق را در قبرستان مسلمانان جايز نداند و نماز و غسل و كفن آنها را واجب نشمارد. فقط در اين خلاف كردهاند كه آيا آنها را مؤمن بگوييم يا نگوييم، اما در اين كه احكام ايمان براى آنها ثابت است، هيچ كسى از شيعه مخالف نيست. اما زياده و نقصان ايمان كه در آيات و احاديث وارد است راجع به زيادت براهين و دلايل و مسائل مختلفه توحيد و ساير اصول معارف است. ۳