17. «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ...»
روض الجنان: اسپى دارم كه هر روز فَرَقى گاورس مىدهم او را به علف. ۱
1473. علامه شعرانى: «فرق» پيمانهاى است، گويند سه صاع گنجايش داشت. «گاورس» نوعى ارزن است كه در لغت عربى «ذرة» گويند. ۲
19. «إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جاءَكُمُ الْفَتْحُ...»
روض الجنان: دسْتَرَه. ۳
1474. علامه شعرانى: اره دستى. ۴
23. «وَ لَوْ عَلِمَ اللّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ»
روض الجنان: آنگه گفت: «وَ لَوْ عَلِمَ اللّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ» ؛ و اگر خداى در ايشان
خيرى دانستى، بشنوانيدى ايشان را، يعنى اگر خداى از ايشان اختيار ايمان خير و طاعت شناختى با ايشان لطف كردى تا بشنيدندى و كار بستندى؛ ولكن از ايشان اختيار ايشان و اصرار ايشان بر كفران مىداند كه اگر ايشان را بشنواند نشوند، ولكن از او برگردند و اعراض كنند و كار نبندند... . و ابوعلى گفت: سبب نزول آيت آن بود، كه ايشان گفتند: ما تو را آنگه باور داريم كه جماعتى مِنْ قُصَىّ بن كلاب كه سالهاست تا بمردهاند ايشان را زنده كنى تا با ما سخن گويند و ما سخن ايشان بشنويم، خداى تعالى آيت فرستاد كه: «وَ لَوْ عَلِمَ اللّهُ فِيهِمْ خَيْراً لِأَسْمَعَهُمْ» ؛ كه اگر خداى در ايشان خيرى دانستى، يعنى از ايشان ايمان شناختى، لأسْمَعَهُم كلامَ الْمَوتى؛ كلام آن مردگان بشنوانيدى ايشان را، و اگر نيز بشنواند اعراض كنند و برگردند و عدول نمايند... و در آيت دليل است بر بطلان قول آن كس كه گفت: شايد كه در او مقدور لطفى باشد كه خداى تعالى اگر با كافر، آن بكند ايمان آرد؛ و بس بنكند، چه اگر چنين بودى مُؤدّى بودى با نقض غرضش ـ تعالى عُلُوًّا كبيراً. ۵
1475. علامه شعرانى: بعضى گويند لطف بر خدا واجب نيست؛ يعنى هرگاه بداند به كارى كه او بكند كفار ايمان مىآورند شايد آن كار را نكند و ما گوييم اگر خدا بداند كه كافر به سبب آن كار ايمان خواهد آورد حتماً آن كار را خواهد كرد، چون اراده الهى به ايمان كفار است و اگر بداند انجام كارى سبب ايمان او خواهد شد و نكند نقض غرض خواهد شد. ۶
1.روض الجنان، ج ۹، ص ۸۶ .
2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۳۸۸.
3.روض الجنان، ج ۹، ص ۸۹ .
4.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۳۹۰.
5.روض الجنان، ج ۹، ص ۹۰ـ۹۱.
6.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۳۹۱.