615
تفسير نورٌ علي نور ج1

17. «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ...»

روض الجنان: اسپى دارم كه هر روز فَرَقى گاورس مى‏دهم او را به علف. ۱
1473. علامه شعرانى: «فرق» پيمانه‏اى است، گويند سه صاع گنجايش داشت. «گاورس» نوعى ارزن است كه در لغت عربى «ذرة» گويند. ۲

19. «إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جاءَكُمُ الْفَتْحُ...»

روض الجنان: دسْتَرَه. ۳
1474. علامه شعرانى: اره دستى. ۴

23. «وَ لَوْ عَلِمَ اللّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ»

روض الجنان: آنگه گفت: «وَ لَوْ عَلِمَ اللّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ» ؛ و اگر خداى در ايشان
خيرى دانستى، بشنوانيدى ايشان را، يعنى اگر خداى از ايشان اختيار ايمان خير و طاعت شناختى با ايشان لطف كردى تا بشنيدندى و كار بستندى؛ ولكن از ايشان اختيار ايشان و اصرار ايشان بر كفران مى‏داند كه اگر ايشان را بشنواند نشوند، ولكن از او برگردند و اعراض كنند و كار نبندند... . و ابوعلى گفت: سبب نزول آيت آن بود، كه ايشان گفتند: ما تو را آنگه باور داريم كه جماعتى مِنْ قُصَىّ بن كلاب كه سالهاست تا بمرده‏اند ايشان را زنده كنى تا با ما سخن گويند و ما سخن ايشان بشنويم، خداى تعالى آيت فرستاد كه: «وَ لَوْ عَلِمَ اللّهُ فِيهِمْ خَيْراً لِأَسْمَعَهُمْ» ؛ كه اگر خداى در ايشان خيرى دانستى، يعنى از ايشان ايمان شناختى، لأسْمَعَهُم كلامَ الْمَوتى؛ كلام آن مردگان بشنوانيدى ايشان را، و اگر نيز بشنواند اعراض كنند و برگردند و عدول نمايند... و در آيت دليل است بر بطلان قول آن كس كه گفت: شايد كه در او مقدور لطفى باشد كه خداى تعالى اگر با كافر، آن بكند ايمان آرد؛ و بس بنكند، چه اگر چنين بودى مُؤدّى بودى با نقض غرضش ـ تعالى عُلُوًّا كبيراً. ۵
1475. علامه شعرانى: بعضى گويند لطف بر خدا واجب نيست؛ يعنى هرگاه بداند به كارى كه او بكند كفار ايمان مى‏آورند شايد آن كار را نكند و ما گوييم اگر خدا بداند كه كافر به سبب آن كار ايمان خواهد آورد حتماً آن كار را خواهد كرد، چون اراده الهى به ايمان كفار است و اگر بداند انجام كارى سبب ايمان او خواهد شد و نكند نقض غرض خواهد شد. ۶

1.روض الجنان، ج ۹، ص ۸۶ .

2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۳۸۸.

3.روض الجنان، ج ۹، ص ۸۹ .

4.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۳۹۰.

5.روض الجنان، ج ۹، ص ۹۰ـ۹۱.

6.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۳۹۱.


تفسير نورٌ علي نور ج1
614

7. «...وَ يُرِيدُ اللّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرِينَ»

روض الجنان: «وَ يُرِيدُ اللّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ» يعنى محمّداً. خداى تعالى مى‏خواهد تا حقّى محمّد آشكارا كند و او را ظفر دهد بر دشمن. ۱
1469. علامه شعرانى: يعنى حقيت. ۲
روض الجنان: ذمام. ۳
1470. علامه شعرانى: ذمام به معنى عهد و امان است. ۴
روض الجنان: عبداللهِ عبّاس گفت بينا* كه: مردى از مشركان حمله بردى بر مردى از مسلمانان، از بالاى سر آن مشرك آواز تازيانه برآمدى، مرد مسلمان كه نگاه كردى مشرك افتاده بودى و اثر تازيانه بر سر و روى او پيدا. و مرد كس را نديدى جز كه او را مرده يافتندى. بيامدند و رسول را اين حال بگفتند، گفت: راست مى‏گوييد، آن فريشتگان اند كه خداى تعالى ايشان را به يارى ما فرستاده است. و اميرالمؤمنين على عليه‏السلام پرسيد رسول را عليه‏السلام كه: يا رسول الله! فرق ميان كشتگان ما و كشتگان فريشتگان چيست؟ گفت: آنكه كشته شما را خون و جراحت و زخم پيدا باشد و كشته فريشتگان زخم ندارد و اثر جراحتش پيدا نشود**... . ۵1471. علامه شعرانى: * در بين آنكه. ۶
1472. ** جمعى گمان برند كه فرشتگان در غزاى بدر جنگ نكردند و كسى را نكشتند چنان‏كه فرمود: «و ما جَعَلَهُ اللهُ إلاّ بُشرى لَكُم»۷ ؛ آنها را جز براى خوشدلى و اطمينان قلب شما نفرستاديم پس كار آنان آرامش دادن دل اصحاب بود. و از اين روايت معلوم مى‏گردد كه مقتول فرشتگان به القاى رعب و وحشت بودند به مباشرت زخم و جراحت با اين حال تصرف آنان در اجسام محال يا بعيد نيست و حكما همه افعال عالم عناصر را به تدبير عقل فعال مى‏دانند. ۸

1.روض الجنان، ج ۹، ص ۶۷.

2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۳۷۳.

3.روض الجنان، ج ۹، ص ۶۹.

4.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۳۷۵.

5.روض الجنان، ج ۹، ص ۷۲؛ «بينا» در چاپ مشهد نيامده است.

6.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۳۷۷.

7.آل عمران (۳): ۱۲۶.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 75060
صفحه از 724
پرینت  ارسال به