31. «وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلاّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
روض الجنان:(وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا...» ، حق تعالى در اين آيت حكايت كرد از عناد و جحود كافران، گفت: چون آيات ما از قرآن بر ايشان خوانند، گويند: بشنيديم اين قرآن را اگر ما نيز خواهيم مانند اين بگوييم، كه اين نيست الاّ فسانه پيشينگان... بعضى مفسّران گفتند: اين آيت در نضربن الحارث بن كلده آمد كه او به پارس و حيره رفته بود به تجارت، و كلام ايشان شنيده بود، و ذكر اخبار عجم و جهودان و ترسايان را ديده بود* كه تورات و انجيل خواندندى و نماز كردندى، چون به مكّه آمد، رسول را يافت كه قرآن مىخواند و نماز مىكرد، گمان برد كه اين جنس آن است گفت: اين اخبار اوايل است و قصّه اُمَم پيشين. ۱
1480. علامه شعرانى: زيان اين گونه مردم بسيار است، بيش از همه منكرات و قبائح، چون نضر به بلادى سفر كرد كه در تمدن برتر از مردم عربستان بودند و شيفته آنان گشت و مىخواست رسومشان را در عرب رواج دهد. و انسان در عادت و رسوم تابع قوىتر از خود مىشود و بىمحابا ظواهر عادات آنان را فرا مىگيرد. به همين علت هم عمروبن لحى چون به سفر شام رفت بتپرستى آنان را به حجاز آورد و رواج داد. مردم بتپرستى از او فرا گرفتند و آنچه در تاريخ ديدهايم در همه امم همين رسم بوده. اما پيغمبر صلىاللهعليهوآله مأمور بود مسلمانان را بر همه فيروز گرداند و عمل نضربن حارث كه دلالت بر فريفتگى وى به قوت كفار و ضعف اراده او و بىاعتنائى به قرآن بود، درست بر خلاف امر خداوند بود. از اين جهت، پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآله به قلع ماده فساد، امر به كشتن او فرمود. ۲