619
تفسير نورٌ علي نور ج1

31. «وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلاّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»

روض الجنان:(وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا...» ، حق تعالى در اين آيت حكايت كرد از عناد و جحود كافران، گفت: چون آيات ما از قرآن بر ايشان خوانند، گويند: بشنيديم اين قرآن را اگر ما نيز خواهيم مانند اين بگوييم، كه اين نيست الاّ فسانه پيشينگان... بعضى مفسّران گفتند: اين آيت در نضربن الحارث بن كلده آمد كه او به پارس و حيره رفته بود به تجارت، و كلام ايشان شنيده بود، و ذكر اخبار عجم و جهودان و ترسايان را ديده بود* كه تورات و انجيل خواندندى و نماز كردندى، چون به مكّه آمد، رسول را يافت كه قرآن مى‏خواند و نماز مى‏كرد، گمان برد كه اين جنس آن است گفت: اين اخبار اوايل است و قصّه اُمَم پيشين. ۱
1480. علامه شعرانى: زيان اين گونه مردم بسيار است، بيش از همه منكرات و قبائح، چون نضر به بلادى سفر كرد كه در تمدن برتر از مردم عربستان بودند و شيفته آنان گشت و مى‏خواست رسومشان را در عرب رواج دهد. و انسان در عادت و رسوم تابع قوى‏تر از خود مى‏شود و بى‏محابا ظواهر عادات آنان را فرا مى‏گيرد. به همين علت هم عمروبن لحى چون به سفر شام رفت بت‏پرستى آنان را به حجاز آورد و رواج داد. مردم بت‏پرستى از او فرا گرفتند و آنچه در تاريخ ديده‏ايم در همه امم همين رسم بوده. اما پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مأمور بود مسلمانان را بر همه فيروز گرداند و عمل نضربن حارث كه دلالت بر فريفتگى وى به قوت كفار و ضعف اراده او و بى‏اعتنائى به قرآن بود، درست بر خلاف امر خداوند بود. از اين جهت، پيغمبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به قلع ماده فساد، امر به كشتن او فرمود. ۲

1.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۰۴.

2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۴۰۲.


تفسير نورٌ علي نور ج1
618
  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 74949
صفحه از 724
پرینت  ارسال به