53 . «ذلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ...»
روض الجنان: «حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» ، حق تعالى در اين آيت بيان عدل خود كرد و رد كرد بر جمله مجبّران و قدريان. ۱
1495. علامه شعرانى: بيشتر مردم قدرى كسى را گويند كه نفى قضا و قدر كند اما مؤلّف در اينجا همان جبريان را خواست كه گويند هر عمل زشت به قضا و قدر الهى است. ۲
60. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ...»
روض الجنان: وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ، گفتند: «رباط»، بستنى است خوارتر از عقد، و «رباط»، مرابطه** باشد. و «رباط»، نام آن رسن باشد كه اسب را بدو ببندند... . ۳
1496. علامه شعرانى: * گره سست بستن. ۴1497. ** يعنى مرابطه در اصطلاح فقها و آن ملازمت مرز كفار است و در شهرى كه نزديك كشور آنان است بودن و از حال آنان آگاه گشتن و مهياى دفاع بودن، و اين عبادتى است و گويند اقل آن سه روز است. و اهل خير سابقاً ساختن رباط را مانند مسجد و كاروانسرا و مدرسه و خانقاه از خيرات جاريه مىشمردند و بر آن مالها وقف مىكردند وليكن شرط صحت اين عبادت ماندن در آن بناى خاص نيست. ۵
روض الجنان: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها» ، گفت: و اگر چنان باشد كه اين ناقضان عهد از بنى قريظه و جز ايشان ميل كنند با صلح، تو نيز ميل با صلح كن. وسِلْم و سَلْمْ، لغت است، و سَلَم هم لغت است در او، و كسر، قرائت ابوبكر عن عاصم است، و فتح قرائت باقى قرّاء است، و به فتح «سين» و «لام» هيچ مقرى نخواند*، جز كه لغت است و معنى هر سه مسالمه و مصالحه باشد. ۶
1498. علامه شعرانى: يعنى اگر كلمهاى در عربيت صحيح باشد اما قرّاء نخوانده باشند خواندن بدان وجه جايز نيست و بعض اهل زمان ما كه خلاف اين گفتهاند از بى خبرى است. ۷
روض الجنان: و در آيت دليل نيست بر آنكه چون كفّار صلح كنند رسول را يا امام را واجب است اجابت كردن، بل روا بود كه مصلحت در خلاف صلح باشد. و بر اين قول امر حمل نبايد كردن بر وجوب؛ و اگر چه ظاهر اوامر قرآن حمل بايد كردن بر وجوب. از اين قاعده عدول بايد كردن به دليل، و آن اجماع اهل البيت است، يا بايد گفتن كه: آيت مخصوص است به بنى قريظه، و اين حكم مطّرد نيست اعنى وجوب صلح در همه طالبان صلح؛ بَلْ ما رءاهُ النَّبىّ والاِمامُ الْمَعْصُومُ. و بعضى مفسّران گفتند: آيت منسوخ است بقوله: «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ...»۸ و درست آن است كه
منسوخ نيست، براى آنكه آن آيت در حقّ مشركان است، و اين آيت در حقّ اهل كتاب است از بنى قريظه و النّضير، دگر آنكه: «اقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ» ، در سنه تسع فرو آمده است و پس از آن با اهل نجران صلح كرد بر دو هزار حُلّه، كه هزار در صفر بدهند و هزار در رجب، پس در آيتين تنافى نيست و آنچه در او دعوى نسخ كردند، ناسخ پيش از منسوخ فرود آمد* و اين هر دو معنى مانع باشد از نسخ. ۹
1499. علامه شعرانى: در كتب فقه معاهد را با ذمى قسيم قرار داده است ذمى آن است كه رعيت سلطان اسلام باشد و احكام او را بپذيرد و معاهد آنكه خود استقلال سياسى دارد اما با مسلمانان عهد و پيمان عدم تجاوز يا با شرايط ديگر بستهاند در مذهب شيعه ذمى بايد اهل كتاب باشد يا شبه كتاب و آنان يهود و نصارا و مجوسند و بت پرستان ذمى نمىشوند يعنى رعيت اسلام مگر در مذهب ابوحنيفه بدين جهت سلاطين مسلمان هند با بت پرستان معامله اهل ذمه مىكردند اما معاهد در مذهب شيعه جايز است اگرچه غير اهل كتاب باشند و آيهها منسوخ نيست. ۱۰
1.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷.
2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۴۲۹.
3.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۴۲.
4.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۴۳۳.
5.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۴۳.
6.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۴۳۴.
7.توبه (۹): ۵ .
8.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۴۳ـ۱۴۴.
9.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۴۳۵.