633
تفسير نورٌ علي نور ج1

7. «كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللّهِ...فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ...»

روض الجنان: «فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ» ، اين را «ما»ى امَد* گويند و محلّ او نصب باشد بر طرف، مادام تا ايشان بر عهد مى‏باشند و استقامت مى‏كنند تو نيز و قوم تو با ايشان بر استقامت و راستى باشى... ابن اسحاق و كلبى گفتند: اين جماعتى بودند از بنى بكر و بنى خُزيمه و بنى مُدلِج و بنوضَمْره و بنودئل، و اينان در عهد قريش بودند، روز حُدَيْبيه تا آن مدّت كه رسول عليه‏السلام زد ايشان را** قريش عهد بشكستند و اين جماعت بر عهد بودند، خداى تعالى گفت: تا ايشان با شما بر عهد باشند شما نيز بر عهد باشى. ۱
1509. علامه شعرانى: * يعنى مايى كه دلالت بر مدت دارد. ۲
1510. ** اين جماعت كه نام برده است همه از بنى بكر بودند و همه هم پيمان قريش و روز حديبيه با رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله پيمان بستند تنها قريش و بنى دئل از بنى بكر پيمان شكستند و باقى قبائل بنى بكر بر سر پيمان بودند. خداوند فرمود: تا آن جماعت بر عهد ثابتند شما هم با آنها ثابت باشيد. ۳

10. «لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً...»

روض الجنان: «لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً» ، براى آن تكرار كرد كه اين آيت در حقّ آنان است كه، ايشان به آيات خداى عوض اندك ستانند و از راه خداى و دين مسلمانى مردمان را منع كنند. و آيت اوّل كه در حقّ جمله ناقضان عهد است. جبّائى گفت: اين آيت در حقّ جهودان است، و آن در حقّ ناقضان عهد... . ۴
1511. علامه شعرانى: يعنى آيه‏اى كه در صدر سوره گذشت. ۵

1.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۷۸.

2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۴۶۰.

3.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۸۱.

4.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۴۶۳.


تفسير نورٌ علي نور ج1
632

5 . «فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ...»

روض الجنان: «فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ» ... و در ماههاى حرام دو قول گفتند؛ يكى آنكه: ذوالقعده و ذوالحِجّه و محرّم است و رجب واحدٌ فَرْد وثلاثَةٌ سردٌ. وقولى ديگر آنكه: چهار ماه است، إمّا از اوّل شوّال تا به آخر محرّم و إما از عيد نحر تا ده روز از ربيع الاخر شده ـ على اختلاف الاقوال فيه على ما مَضى ـ چنان‏كه بيان كرديم. حق تعالى در اين آيت فرمود كه: چون اين چهارماه بگذرد و به گذشتن او ماههاى حرام برسد، پس از آن مشركان را هر كجا يابى بكشى. ۱
1507. علامه شعرانى: به آخر برسد. ۲
روض الجنان: علما خلاف كردند در حكم اين آيت، اعنى قوله: «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ» . حسين بن الفضل گفت: اين آيت ناسخ است هر آيتى را كه در آن جا ذكر عفو و اعراض و فداست.
ضحّاك گفت: اين آيت منسوخ است بقوله: «فَإِمّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمّا فِداءً...»۳ قتاده گفت: اين ناسخ است آن را و درست آن است كه، هر دو محكم‏اند* و براى آنكه اتّفاق است كه از اوّل كار تا آخر رسول عليه‏السلام هم قتل كرد، هم عفو، هم فدا ستد... . ۴
1508. علامه شعرانى: آنچه در كتاب آمده اصل حكم اسلام است در عهد رسول و امام بر حق، ولى در زمان غيبت امام عليه‏السلام در مذهب ما كه ابتداى قتال از جانب مسلمانان جايز نيست بلكه هرگاه كفار آغاز قتال كنند بر مسلمانان دفاع واجب است. پس تا آنها آغاز جنگ نكرده‏اند در حكم معاهد باشند، اگر رعيت سلطان مسلمان باشند ذمّى هستند يا نظير آن و اگر رعيت سلطان غير مسلمان باشند در حكم معاهدند؛ خصوصاً در عهد ما كه پيمان مشترك ميان كليه دولتها با اختلاف اديان بسته شده است. ۵

1.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۷۵.

2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۴۵۷.

3.محمد (۴۷): ۴.

4.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۷۶.

5.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۴۵۸.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 69179
صفحه از 724
پرینت  ارسال به