36. «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الْأَرْضَ...»
روض الجنان: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللّهِ...» ، حق تعالى در اين آيت گفت: عدد ماههاى سال دوازده است. جمله قرّا «عَشَر» خوانند به فتح «عين» مگر ابوجعفر كه او خواند: اثنا عْشَرَ به سكون «عين»، و نَهْروانى از او روايت كرد حذف «الف»، تا جمع ساكنين نباشد «اِثْنَعْشَر». و نصب «شَهْراً» بر تميز است بعد تمام الاسم، و آن از يازده باشد تا نود و نه، و معنى تمام است. اينجا آن است كه اسم و در تقدير تنوين است براى آنكه تقدير آن است كه اثْنانِ وعَشْرٌ چون تركيب كردند بنا كردند و در اصل منوّن بوده است. و تمام اسم به چهار چيز باشد: اضافت و تنوين و نون تثنيه و نون جمع، چه هر يكى از اين چهار چون در اسمى افتد منع كند او را از آنكه اضافت كنند او را، چه اين چيزها با اضافت به يك جاى ممكن نباشد. ۱
1536. علامه شعرانى: بيان سرّ اين قاعده نحوى است كه هرچه عدد پيش از يازده باشد و هرچه پس از نود و نه باشد به معدود اضافه مىكنند و معدود مجرور مىشود، اما از يازده تا نود و نه منصوب و حاصل مقصود آنكه چون اسم عدد به نون يا تنوين تمام شود تميز را پس از تمام شدن اسم منصوب بايد آورد و اضافه بانون و تنوين جمع نمىشود و در مركبات كه مبنى است مانند ثلاثة عشر باز تنوين مقدّر است به واسطه تركيب حذف شده نه به اضافه. ۲
روض الجنان: و اشتقاق شهر از شهرت كار اوست در آنچه مردم محتاج باشند* در آن به او در محاسبات و معاملاتشان و محلّ ديونشان و حجّ و روزه و عباداتى كه محتاج باشند در آن به ماه. ۳1537. علامه شعرانى: ثعلبى گويد: «إنّما سمّي شهراً لشهرته وذلك أنّ الناس يشهرون دخوله وخروجه». و در مجمع البيان است: «والشهر مأخوذ من شهرة الأمر لحاجة الناس إليه». ۴