649
تفسير نورٌ علي نور ج1

تفسير نورٌ علي نور ج1
648

40. «...فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ... فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها ...»

روض الجنان: زهرى گويد: چون رسول عليه‏السلام در غار رفت ـ و نام آن غار ثور
بود ـ حق تعالى بر در آن غار ثمام برويانيد و عنكبوت را الهام داد تا آنجا خانه كرد، از كرد او كبوتر بيامد و آن جا خايه نهاد. چون سراقَة بن مالك آن جا رسيد ـ و او پى‏گيرى هول بود ـ گفت: تا اينجا پَى است، از اينجا يا به آسمان رفته است يا به زمين فرو شده است... . ۱
1540. علامه شعرانى: «هول» بر وزن غول فارسى به معنى راست و درست. گويد سراقه جاى پاى مردم را درست مى‏شناخت. ۲
روض الجنان: خواست تا اراقتى كند. ۳
1541. علامه شعرانى: يعنى بول كند. و «اراقت» به معنى ريزش است. ۴
روض الجنان: «فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ» ؛ خداى تعالى سكينه و وقار و طمأنينه خود به رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرستاد. اين قول بيشتر مفسّران است، و قول بعضى آن است كه: ضمير عايد است با ابوبكر، براى آنكه سكينه از رسول عليه‏السلام جدا نبود هرگز، و دگر آنكه: خوف و حزن ابوبكر را بود نه رسول را، او به سكينه محتاج‏تر بود. و دگر مفسّران گفتند: ضمير عايد است با رسول عليه‏السلام براى آنكه جمله كنايات كه در آيت هست همه راجع است با رسول، من قوله تعالى: «إِلاّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ ...» ، چون در اين چهار جاى كنايت راجع با رسول است در آن جا همچنان بايد كه باشد،* دگر آنكه: خداى تعالى در مثل اين آيت تصريح كرد به سكينه بر رسول عليه‏السلام فى قوله: «ثُمَّ أَنْزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤمِنِينَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها...» ، بلا خلاف اين ضمير عايد جز با رسول عليه‏السلامنيست، چون كنايات از اوّل آيت تا به آخر همه راجع با رسول است عليه‏السلام آن يكى از ميانه نبايد كه راجع باشد با جز رسول**. ۵1542. علامه شعرانى: * يعنى همه ضميرها در اين آيه راجع به رسول عليه‏السلام است. ۶
1543. ** بسيارى از علماى اهل سنت آيه را از فضايل أبى بكر شمردند و او را «يار غار» ناميدند و در آن باب تفضيل بسيار دادند و گروهى از شيعه هم در برابر آنان سخنانى چند آورده صاحب اين تفسير مناسب ندانست آتش كينه برانگيزد و در چيزى كه فايده ندارد عمر خويش ضايع كند چنان‏كه در مجمع البيان گويد: «وقد ذكرت الشيعة فى تخصيص النبي صلى‏الله‏عليه‏و‏آله في هذه الآيه بالسكينة كلاماً راينا الاضراب عن ذكره أحرى لئلاّ نبينا ماسب الى شى‏ء». ۷ شكى نيست كه شيعه على عليه‏السلام را اولى و أحق به خلافت مى‏دانند أما واجب نمى‏داند در حضور هر يك از اهل سنت ديگران را لعن آشكار كنند و نيز مى‏دانيم از اين كه أبوبكر شبى در غار پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به سر برد به اتّفاق شيعه و سنى دليل خلافت او نيست. ۸

1.روض الجنان، ج ۹، ص ۲۵۲.

2.روح الجنان، ج ۶، ص ۳۶.

3.روض الجنان، ج ۹، ص ۲۵۳ـ۲۵۴.

4.روح الجنان، ج ۶، ص ۳۷.

5.مجمع البيان، ج ۵ ، ص ۳۲: «وقد ذكرت الشيعة فى تخصيص النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فى هذه الآية بالسكينة كلاماً رأينا الاضراب عن ذكره أحر لئلا ينسبنا ناسب إلى شى‏ء».

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 76594
صفحه از 724
پرینت  ارسال به