69. «كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً...»
روض الجنان: ابُوهريره روايت كرد از رسول صلىاللهعليهوآله كه او گفت: لَتأخُذُنَّ كما اَخَذَتِ الاُممُ من قَبْلِكُم ذِراعاً بِذراع و شِبراً بشبرِ وباعاً بباعٍ حتّى لوْ اَنَّ احداً من أوُلئكَ دخلَ جُحْر ضَبّ لدخَلْتُمُوهُ، گفت: شما همان طريقتگيرى كه آنان كه پيش شما بودند ارش به ارش و دست به بدست، و ور به ور تا اگر يكى از ايشان در سوراخ سوسمارى شده باشد شما نيز همچنان كنى. ۱
1551. علامه شعرانى: ترجمه «شبر به شبر» است يعنى وجب به وجب و معروف در فارسى دست است چنانكه باء جزء كلمه باشد و مناسب آن است كه بفرمايد «دست به دست». و اگر نسخه صحيح باشد شاهد آن است كه دست بدون باء هم به معنى وجب آمده است اما در برهان قاطع دست را به معنى وجب ذكر نكرده و «بدست» را ذكر كرده است. ۲
72. «وَعَدَ اللّهُ الْمُؤمِنِينَ وَ الْمُؤمِناتِ جَنّاتٍ تَجْرِي... مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنّاتِ عَدْنٍ...»
روض الجنان: عطاء الخراسانى گفت، فى قوله: «وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنّاتِ عَدْنٍ» ، كوشكها باشد از زبرجد و درّ و ياقوت، بوى او مىدهد از پانصد ساله راه، «جَنّاتِ عَدْنٍ»قصبه بهشت است و سقف آن عرش خداست «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَكْبَرُ» ؛ و رضاى خداى تعالى از ايشان، ايشان را از بهشت بهتر و مهتر باشد. ۳
1552. علامه شعرانى: لذت فرع علم و ادراك است جماد كه ادراك ندارد لذت نبرد و خوشى نيابد و موجودات ملأ اعلى كه در ادراك از اين عالم برترند لذاتشان هم بالاتر است اما ادراكشان بيشتر است، چون مىدانيم از گذشته و آينده و اسرار باخبرند و ما به اتصال با آنها در رؤياى صادقه از آينده و اسرار با خبر مىشويم و محال است موجودات چنان كامل در سعادت از ما بالاتر نباشند و ما هم كه پس از عمل و علم از آنها شويم و با آنها محشور گرديم و يكى از آنان باشيم البته از سنخ سعادت آنها ما را نيز خواهد بود، غير آنكه از سنخ سعادت جسمانى خواهيم داشت و آن رضوان پروردگار است كه ادراك بالاترين كمالات باشد. حتى در اين عالم هم اگر چنين رضوان حاصل شود بهترين لذت خواهد بود. ۴