653
تفسير نورٌ علي نور ج1

69. «كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً...»

روض الجنان: ابُوهريره روايت كرد از رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله كه او گفت: لَتأخُذُنَّ كما اَخَذَتِ الاُممُ من قَبْلِكُم ذِراعاً بِذراع و شِبراً بشبرِ وباعاً بباعٍ حتّى لوْ اَنَّ احداً من أوُلئكَ دخلَ جُحْر ضَبّ لدخَلْتُمُوهُ، گفت: شما همان طريقت‏گيرى كه آنان كه پيش شما بودند ارش به ارش و دست به بدست، و ور به ور تا اگر يكى از ايشان در سوراخ سوسمارى شده باشد شما نيز همچنان كنى. ۱
1551. علامه شعرانى: ترجمه «شبر به شبر» است يعنى وجب به وجب و معروف در فارسى دست است چنان‏كه باء جزء كلمه باشد و مناسب آن است كه بفرمايد «دست به دست». و اگر نسخه صحيح باشد شاهد آن است كه دست بدون باء هم به معنى وجب آمده است اما در برهان قاطع دست را به معنى وجب ذكر نكرده و «بدست» را ذكر كرده است. ۲

72. «وَعَدَ اللّهُ الْمُؤمِنِينَ وَ الْمُؤمِناتِ جَنّاتٍ تَجْرِي... مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنّاتِ عَدْنٍ...»

روض الجنان: عطاء الخراسانى گفت، فى قوله: «وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنّاتِ عَدْنٍ» ، كوشكها باشد از زبرجد و درّ و ياقوت، بوى او مى‏دهد از پانصد ساله راه، «جَنّاتِ عَدْنٍ»قصبه بهشت است و سقف آن عرش خداست «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَكْبَرُ» ؛ و رضاى خداى تعالى از ايشان، ايشان را از بهشت بهتر و مهتر باشد. ۳
1552. علامه شعرانى: لذت فرع علم و ادراك است جماد كه ادراك ندارد لذت نبرد و خوشى نيابد و موجودات ملأ اعلى كه در ادراك از اين عالم برترند لذاتشان هم بالاتر است اما ادراكشان بيشتر است، چون مى‏دانيم از گذشته و آينده و اسرار باخبرند و ما به اتصال با آنها در رؤياى صادقه از آينده و اسرار با خبر مى‏شويم و محال است موجودات چنان كامل در سعادت از ما بالاتر نباشند و ما هم كه پس از عمل و علم از آنها شويم و با آنها محشور گرديم و يكى از آنان باشيم البته از سنخ سعادت آنها ما را نيز خواهد بود، غير آنكه از سنخ سعادت جسمانى خواهيم داشت و آن رضوان پروردگار است كه ادراك بالاترين كمالات باشد. حتى در اين عالم هم اگر چنين رضوان حاصل شود بهترين لذت خواهد بود. ۴

1.روض الجنان، ج ۹، ص ۲۸۹؛ در چاپ مشهد «رَشْ به رَشْ و بَدَست به بَدَست» ضبط شده است.

2.روح الجنان، ج ۶، ص ۶۴. برهان قاطع، ص ۱۶۷.

3.روض الجنان، ج ۹، ص ۲۹۶.

4.روح الجنان، ج ۶، ص ۶۹.


تفسير نورٌ علي نور ج1
652

60. «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ...»

روض الجنان: «وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» ، از توابع جهاد است، و جهاد را وجوبش بر وجود امام موقوف است، تا امام نباشد جهاد واجب نبود، و همچنين فى سَبيل اللهِ كه اسباب و آلات جهاد است. ۱
1549. علامه شعرانى: بر اين مذهب كه سبيل الله خاصّ جهاد است نمى‏توان ساير مصارف مَلِكى را از زكات ادا كرد، مانند رزق قضات و مؤذّنان و معلم آداب و آنچه مصارف مطلق بيت المال است و براى آن خراج معين شده كه در هرچه امام صلاح بداند از مصالح ملكى صرف تواند كرد. بالجمله زكات براى خيرات و مبرّات است و خراج براى مصارف عامه حكومت و اين دو با يكديگر فرق دارند در احكام و در مصرف.
اما خراج را كه عمده درآمد بيت المال است، امام مختار است به هر جا صلاح داند ببرد و به مصرف رساند و شرط آن فايده و مصلحت مسلمانان است. ۲

66. «لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ...»

روض الجنان: حق تعالى گفت، بگو اين منافقان را: «لا تَعْتَذِرُوا» ؛ عذر مخواهى كه كافر شدى به اين گفتار پس از ايمانتان، يعنى اظهار شما ايمان را، براى آنكه كفرِ كفر پس از ايمان درست نيايد بر اصل ما چنان‏كه بيان كرديم پيش از اين، چه اگر چنين باشد مؤدّى بود با احباط، و معنى آن است كه: مظهر كفر شدى پس از آنكه مظهر ايمان
بودى، يعنى كافر شدى پس از آنكه منافق بودى. ۳
1550. علامه شعرانى: احباط باطل است و ارتداد بعد از ايمان حقيقى هم باطل است، چون به احباط مى‏انجامد. ۴

1.روض الجنان، ج ۹، ص ۲۷۹.

2.روح الجنان، ج ۶، ص ۵۷ .

3.روض الجنان، ج ۹، ص ۲۸۶.

4.روح الجنان، ج ۶، ص ۶۲.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 76084
صفحه از 724
پرینت  ارسال به