81 . «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللّهِ...»
روض الجنان: «فَرِحَ الُْمخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللّهِ» ، حق تعالى در اين آيت ذكر آنان كرد كه ايشان در غزات تبوك از رسول عليهالسلام باز پس استادند، گفت: آن مخلّفان، باز پس گذاشتگان، شادمانهاند به خلاف و مخالفت رسول و اين قول قُطرُب و مؤرّج است، و نصب او بر مفعول له باشد. ابوعبيده گفت: بعد رسول الله و انشد قول الشاعر:
عَقَبَ الرَّبيعُ خِلافَهُمْ فكَانّمابَسَطَ الشّواطِبُ بَيْنَهُنَّ حصيراً۱
1555. علامه شعرانى: يعنى ابوعبيده گفت: خلاف به معنى بعد است و «خلاف رسول الله» يعنى بعد از رسول الله. و اين بيت را شاهد آورد كه سراها پس از ايشان ويران و كهنه شد، گويى زنان حصير باف ميان خودشان حصير گستردند، يعنى آويختند و مانعِ ديدنِ يكديگر شدند. و در بعض كتب «حولهنّ حصيراً» و آن بهتر است. ۲
87 . «رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ»
روض الجنان: «رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ» ، گفت: راضى شدهاند به آنكه با خوالِف باشند، و خوالف گفتند: زنان و كودكان و پيران و بيماران و خداوند عاهت باشند كه به آن معذور باشند در تخلّف از جهاد. و خوالِف، جمع خالفه باشد بر قياس، و جمع خالف على غيْرِ قياس فى حُرُوف شاذَّةٍ غَيْرِ مقيسَةٍ، نحو: هالك و هوالك، و فارس و فوارس، و غارب لاَِعْلى الْمَوْجِ وغوارب. ۳
1556. علامه شعرانى: يعنى «غارب» گويند و از آن موج بسيار بلند خواهند و جمع آن «غوارب» باشد. ۴