679
تفسير نورٌ علي نور ج1

54 . «وَ لَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِي الْأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ...»

روض الجنان: «وَ لَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ» ، حق تعالى در اين آيت بر سبيل مبالغت در تهديد و وعيد و قطع طمع ايشان از خلاص و نجات از عذاب و طريق رشوت و قبول فديت گفت: اگر هر نفسى ظالم كافر را هر چه در روى زمين او را باشد، از مال و ملك فدا كند تا خويشتن را از عذاب باز خرد بدهد و دلش خوش باشد از سختى و عظم و هول عذاب. و براى آن «اَنَّ» را از پس «لَوْ» مفتوح بكرد كه، «لَوْ» اقتضاى فعل كند، پس لامحاله از پى «لو» فعلى تقدير بايد كردن، و چون فعل آمد، «اَنَّ» بايد. ۱
1618. علامه شعرانى: چون پس از لو فعل تقدير كرديم از افعال عموم مانند ثبت و كان، بايد براى آن فعل فاعلى باشد و فاعل اسم است، ناچار آن را به فتح همزه بايد خواند تا
با جمله به تأويل مصدر رود و اسم شود و در محلّ فاعل ثبت باشد يا اسم كان. ۲

1.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۱۶۰.

2.روح الجنان، ج ۶، ص ۱۹۶.


تفسير نورٌ علي نور ج1
678

44. «إِنَّ اللّهَ لا يَظْلِمُ النّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»

روض الجنان: آنگه نفى ظلم كرد از خويشتن بر سبيل تمدُّح، گفت: «إِنَّ اللّهَ لا يَظْلِمُ النّاسَ شَيْئاً» ؛ خداى تعالى ظلم نكند بر مردمان به هيچ وجه... . و در آيت، دليل است بر آنكه خداى تعالى ظلم نكند اندك و بسيار، براى آنكه بر لفظ تنكير گفت: «شَيْئاً» ، و بر سبيل تمدُّح گفت. و وجه دلالت از اين آيت بر نفى ظلم از او تعالى... . اگر گويند: چرا نشايد كه ظلم كند و بدان ظالم نباشد، چنان‏كه علم كند و بدان عالم غيرى باشد، و فعل هلك كند و بدان هلك غيرى باشد؟ گوييم: اين طريقتى مطرّد است، آنكه فعل كند از او اسم فاعل اشتقاق كنند، چون ظارب و قاطع و قاتل الى ما لا يحصى. امّا، عالم آن باشد كه حاصل بود بر صفتى كه از براى آن صفت از او صحيح باشد كه فعل محكم كند، و اين صفت در شاهد از براى آن معنى باشد*، و باشد كه آن معنى فعل عالم باشد، و باشد كه از فعل خداى بود در او، چون معنى حاصل آيد، ايجاب صفت كند از آن جا كه علّت است، سواءٌ اگر فعل او باشد يا فعل غير او، پس قديم (جلّ جلاله) علم نكند الاّ در محلّ براى احتياج علم به محلّ، و چون در محلّ باشد، مختص شود به محلّ،
ايجاب صفت آن جمله ادا كند كه محلّ علم بعضى از او باشد**، و كَذلِكَ الْكلام فى الْمُهلك، براى آنكه در غيرى كند آن هلاك***. ۱
1615. علامه شعرانى: * يعنى صفت عالم براى كسى كه اين صفت را ثابت مى‏كنيم مربوط به ثبوت معنى علم است؛ خواه اين معنى را خود صاحب صفت براى خود ايجاد كرده باشد يا خداوند. ۲
1616. ** يعنى اگر صفت علم در قلب يا در دماغ باشد موجب مى‏شود همه انسان را عالم گويند. ۳
1617. *** يعنى خداوند هلاك را در ديگرى ايجاد مى‏كند نه در خود، و مناط توصيف آن است كه معنى در خود صاحب صفت باشد. از اين جهت، اگرچه فاعل هلاك خدا است خود را هالك نگويد. ۴

1.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۱۵۳.

2.روح الجنان، ج ۶، ص ۱۹۱.

3.روح الجنان، ج ۶، ص ۱۹۲.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 75063
صفحه از 724
پرینت  ارسال به