681
تفسير نورٌ علي نور ج1

61. «وَ ما تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاّ كُنّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ...»

روض الجنان: ... «وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ» ، اين «مِنْ» اينجايگاه زيادت است و براى تأكيد نفى آورد، چنان‏كه: ماجاءني مِنْ رجلٍ. قوله: «وَ ما يَعْزُبُ» ؛ دور نشود و غايب نشود و فرو نشود بر خداى تعالى. جمله قُرّاء خواندند: يَعْزُبُ بضمّ، الزا، مگر كسائى كه او خواند: وما يَعْزبُ بالْكَسْر، و هما لغتان. وقوله: «مِنْهُ مِنْ قُرْءانٍ» * اين ضمير راجع است با قرآن... . ۱
1620. علامه شعرانى: در تفسير كلمات تقديم و تأخير است چون كلمه «تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ» پيش از «ما تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ» است. ۲

62. «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»

روض الجنان: وذَرّ، مورچه خرد باشد، الواحِدة ذرة، اين حقيقت اوست، و آنگه در هر محقرى و اندكى استعمال كنند تا گفته‏اند: آنچه در روشنايى آفتاب پيدا شود چون آفتاب در كوه جهد آن ذرّة خوانند. ۳
1621. علامه شعرانى: «كوّه» به تشديد واو، لغت عربى و مقصود روزنه و سوراخى است كه از ديوار اتاق و امثال آن را براى روشنايى بسازند. ۴
روض الجنان: «اَلا اِنَّ اَوْلياءَ اللّهِ» ، گفت:... دوستان خداى را، بر ايشان نه ترسى باشد و نه ايشان اندوهگين شوند.
اهل علم خلاف كردند در آنكه كه باشد كه استحقاق اين نام دارد، و سعيد بن جُبَير گفت، از رسول عليه‏السلام پرسيدند كه: مَنْ اَوْلياءُ الله؛ دوستان خداى كيستند؟ گفت: آنانند
كه چون مردمان ايشان را بينند، خداى را ياد كنند ديدار ايشان مردم را لطف باشد در ذكر خداى. ۵
1622. علامه شعرانى: گويند فلان عمل در فلان عمل لطف است؛ يعنى عمل اول انسان را به عمل دوم نزديك مى‏كند، و گويند واجبات شرعى لطف است در واجبات عقلى مثلاً چون عقل حكم كند به وجوب احتراز از مسكر و شرع هم حكم كند حكم شرع مكلّف را نزديك مى‏كند به پيروى حكم عقلى. ۶

1.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۱۶۷.

2.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۰۱.

3.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۱۶۸؛ در چاپ مشهد «كُوَى» ضبط شده است.

4.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۰۲.

5.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۱۶۸ـ۱۶۹.


تفسير نورٌ علي نور ج1
680

58 . «قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمّا يَجْمَعُونَ»

روض الجنان: ... ابو جعفر المدنىّ خواند: فَلْتَفْرَحُوا، و رُويس همچنين. و روايت كرده‏اند اين قرائت از اُبىِّ كعب، و كذلكَ قوله: مِمّا تجمَعُونَ، به «تا»ى معجم من فوق، و آن لغت بعضى عرب است كه با لام مخاطب را امر كنند، و يعقوب در «فَلْيَفْرَحُوا» موافقت كرد... . ۱
1619. علامه شعرانى: هميشه امر غايب را به لام استعمال كنند و امر حاضر صيغه خاص دارد، مانند ليضرب واضرب و لينصر وانصر، اما لتضرب به جاى اضرب و امثال آن لغت فصيح و رايج نيست و بعض عرب چنان گويند و قرآن را بايد به لغت قريش خواند. و اين آيه مثال نيكو و واضح است براى آنكه گفتند قرآن به لغت قريش نازل شده است و از اينجا توان دانست كه قرّاء قرآن قواعد نحو و لغت را كاشف از نزول مى‏دانستند و تمسّك مى‏كردند نه آنكه بدان اعتماد كنند فى ذاته.
و از اين جهت، اگر در كلمه‏اى دو وجه محتمل باشد و هر دو به قواعد عربى صحيح، ناچار به سماع متوسّل شوند ـ چنان‏كه أمثله بسيار از آن گذشت ـ و به آنچه در عربى جايز است قرائت نكنند. و اگر وجهى در عربى جايز نباشد و وجه ديگر جايز باشد چون معلوم است قرآن به لغت فصيح و صحيح نازل شده البته آن وجه صحيح از خداوند نازل گرديده است. و اينكه بعضى اهل زمان ما گويند قرآن به هر وجه كه در عربى جايز است مى‏توان قرائت كرد صحيح نيست و مخالف اجماع و ناشى از بى‏خبرى گوينده و تدبّر نكردن وى. ۲

1.روض الجان، ج ۱۰، ص ۱۶۵.

2.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۰۰.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 75046
صفحه از 724
پرینت  ارسال به