سوره هود عليهالسلام
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
3. «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ...»
روض الجنان: ... وجه چهارم آنكه: اين خطاب با مشركان است، يعنى از شرك آمرزش خواهى. آنگه به طاعت به او رادّ شوى. ۱
1641. علامه شعرانى: «رادّ» اسم فاعل است از رد شدن يعنى رجوع كردن و در يك نسخه «با او در شوى» نوشته شده است و راد به معنى رجوع است صحيح مىنمايد. ۲
4. «إِلَى اللّهِ مَرْجِعُكُمْ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
روض الجنان: «إِلَى اللّهِ مَرْجِعُكُمْ» ؛ بازگشت و رجوع شما با خداست بر حسب عملتان، اگر كفر و معصيت باشد با عقاب، و اگر ايمان و طاعت باشد با ثواب، و او بر اين و بر همه چيزى قادر است.
عبدالله مسعود گفت: هر كه او سيّئتى بكند، يكى سيّئه بنويسند او را، و هر كه حسنتى بكند، او را ده حسنه بنويسند، اگر بر آن سيّئه كه كرده باشد او را در دنيا عقوبتى كنند، ده حسنه او را بماند مستخلص، و اگر نكنند يك حسنه برابر يك سيّئه برود، و نه حسنه بماند او را. آنگه گفت: هَلَك مَنْ غَلَب احادهُ اَعْشاره، و اين حديث بر مذهب ما درست نيايد، براى آنكه در او معنى احباط است. و امّا قوله: هَلَكَ مَنْ غَلَب آحاده اعشاره** اى سيّئاتُه حَسَناتِه. ۳
1642. علامه شعرانى: * چنانكه بارها در اين تفسير گفته و در ساير كتب كلام و غير آن نيز آمده است احباط در مذهب ما باطل است و منافى عدل الهى؛ چون كسى كه عمل نيك به جا آورد البته جزاى آن را خواهد ديد و گناه هرچه بزرگ باشد نبايد ثواب آن را ضايع كند و اگر احباط صحيح باشد بايد آنكه عين همان گناه بزرگ را مرتكب شده و آن عمل نيكو را به جا نياورده عقابش به اندازه كسى باشد كه حسنه نيز كرده باشد و اين ظلم است. رجوع به صفحه 288 و 289 از جلد پنجم شود. ۴
1643. ** يعنى قول عبدالله بن مسعود كه گفت: هلك الى آخر الخبر، اى آحاده اعشاره معنى اين است كه غلب سيّئاته حسناته؛ يعنى بديهاى او آحاد است و حسنات اعشار. ۵