695
تفسير نورٌ علي نور ج1

تفسير نورٌ علي نور ج1
694

17. «أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ...»

روض الجنان: وانّما معتمد آن است كه، روايت كرده‏اند به اسانيد مخالف و مؤالف كه: مراد به صاحب «بيّنت»، رسول است صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و به «شاهد»، اميرالمؤمنين على عليه‏السلام. ۱
1650. علامه شعرانى: اين قول را طبرى در تفسير خود هم نقل كرده است ۲ و درالمنثور گويد: على عليه‏السلام فرمود: در هر يك از قريش آيتى از قرآن فرود آمد. گفتند: درباره تو كدام آيت؟ فرمود: اين آيه از سوره هود نخواندى: «وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ» . و روايت ديگر هم بدين مضمون آورده از ابن عساكر و ابن مردويه. ۳ و ايمان على عليه‏السلامدليل صحت نبوت پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است. ۴روض الجنان: اُسْتُره. ۵
1651. علامه شعرانى: تيغ سر تراشى است به ضمّ الف و تاء. ۶
روض الجنان: يك روز اميرالمؤمنين عليه‏السلام گفت: بر منبر كوفه: بپرسى مرا از پيش آنكه مرا نيابى، كه علم از ميان پهلوهاى من موج مى‏زند اگر راه يابد، و الا مرا نپرسى از هيچ گروهى باغى و ديگرى هادى، و الا خبر دهم شما را به هادى ايشان و باغى اشان و سايق ايشان و قايد ايشان تا به روز قيامت. ابن الكوّا بر پاى خاست، گفت: ما ادّعى مِثْلَهُ نَبىٌّ ولا وَصىٌّ؛ چنين دعوى هيچ پيغامبر نكرد و هيچ وصىّ پيغامبر. اميرالمؤمنين گفت: غرض تو علم نيست، تعنّت است، گفت: دستور باش تا سؤال كنم؟ گفت: سَلْ تَفَقُّهاً ولا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً؛ چيزى كه پرسى بر سبيل تفقّه بپرس و بر سبيل تعنّت مپرس. وَسَلْ عَمّا يَعْنيك؛ و چيزى بپرس كه تو را به كارآيد، گفت: جز چيزى نمى‏پرسم كه مرا به كار است، گفت: بپرس. گفت: اخْبِرنى ما... «الذّاريات ذَرْوًا»۷ ، قال تلك الرّياحُ... .
گفت: خبر ده مرا من قوله تعالى: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالاً»۸ ، گفت: اهل حروراءاند، يعنى خارجيان.
گفت: خبر ده مرا از مجرّة، قال: اَشْراجُ السَّماءوَمنها هَبَطَ الْماءُ المُنْهَمِرُ. ۹
1652. علامه شعرانى: در بحار از كتاب الغارات ابراهيم الثقفى اين حديث را روايت كرده و به جاى شراج، شرج به صيغه مفرد آورده است و شرج مجراى آب است از كوهسار به دشت. و در روايت آمده است كه آبى از مجراى سيل شراج الحره مى‏آمد زبير به مردى انصارى در آن اختلاف كردند پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: با زبير تو آن را حبس كن تا بپايه ديوار رسد آن‏گاه براى انصارى رها كن. ۱۰و در روايت است كه بستگان معاويه با اهل مدينه در شرج حره مقاتله كردند و در اينجا گويد مجره يعنى كهكشان مجراى سيل آسمان است، يعنى اين خط سفيد در ميان ستارگان مانند مجراى سيل است در زمين سنگلاخ چنان‏كه ما آن را به راه كاه كشان اعنى برندگان كاه تشبيه مى‏كنيم. در بحار گويد: ريزش آب در زمان طوفان نوح از آن بود. ۱۱ و البته بايد گفت اين زياده از راويان است و الحاق به روايت شده و يكى از آنان ذهنش به طوفان نوح رفته و آن را ملحق كرده است و ديگرى باز تصرفى بيش از اين كرده و گويد: مجره اثر شكافى است كه در زمان نوح در آسمان پديد آمد و باز به هم پيوست.
بارى، اميرالمؤمنين عليه‏السلام مجره را تشبيه به مجراى آب كرده و هر كس چيزى فهميده و در نقل به معنى شبهاتى پديد آمده است. ۱۲
روض الجنان: گفت: سلمان علم اوّل و آخر دريافت، و او دريايى است كه بنرسد. ۱۳
1653. علامه شعرانى: بنرسد ظاهراً به تك نرسد يا به ته نرسد. ۱۴

1.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۴۷.

2.جامع البيان، ج ۱۲، ص ۲۲.

3.رك: درالمنثور، ج ۳، ص ۳۲۴.

4.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۵۶.

5.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۴۸.

6.ذاريات (۵۱): ۱.

7.المبسوط، ج ۸ ، ص ۸۸ .

8.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۴۸ـ۲۵۰.

9.بحارالانوار، ج ۵۵ ، ص ۹۲ ـ ۹۳، ح ۱۳؛ الغارات، ج ۱، ص ۱۷۸ ـ ۱۷۹.

10.بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۸۹ و ۱۲۲ ـ ۱۲۳.

11.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۵۷ ـ ۲۵۸.

12.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۵۰.

13.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۵۷.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 69180
صفحه از 724
پرینت  ارسال به