17. «أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ...»
روض الجنان: وانّما معتمد آن است كه، روايت كردهاند به اسانيد مخالف و مؤالف كه: مراد به صاحب «بيّنت»، رسول است صلىاللهعليهوآله و به «شاهد»، اميرالمؤمنين على عليهالسلام. ۱
1650. علامه شعرانى: اين قول را طبرى در تفسير خود هم نقل كرده است ۲ و درالمنثور گويد: على عليهالسلام فرمود: در هر يك از قريش آيتى از قرآن فرود آمد. گفتند: درباره تو كدام آيت؟ فرمود: اين آيه از سوره هود نخواندى: «وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ» . و روايت ديگر هم بدين مضمون آورده از ابن عساكر و ابن مردويه. ۳ و ايمان على عليهالسلامدليل صحت نبوت پيغمبر صلىاللهعليهوآله است. ۴روض الجنان: اُسْتُره. ۵
1651. علامه شعرانى: تيغ سر تراشى است به ضمّ الف و تاء. ۶
روض الجنان: يك روز اميرالمؤمنين عليهالسلام گفت: بر منبر كوفه: بپرسى مرا از پيش آنكه مرا نيابى، كه علم از ميان پهلوهاى من موج مىزند اگر راه يابد، و الا مرا نپرسى از هيچ گروهى باغى و ديگرى هادى، و الا خبر دهم شما را به هادى ايشان و باغى اشان و سايق ايشان و قايد ايشان تا به روز قيامت. ابن الكوّا بر پاى خاست، گفت: ما ادّعى مِثْلَهُ نَبىٌّ ولا وَصىٌّ؛ چنين دعوى هيچ پيغامبر نكرد و هيچ وصىّ پيغامبر. اميرالمؤمنين گفت: غرض تو علم نيست، تعنّت است، گفت: دستور باش تا سؤال كنم؟ گفت: سَلْ تَفَقُّهاً ولا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً؛ چيزى كه پرسى بر سبيل تفقّه بپرس و بر سبيل تعنّت مپرس. وَسَلْ عَمّا يَعْنيك؛ و چيزى بپرس كه تو را به كارآيد، گفت: جز چيزى نمىپرسم كه مرا به كار است، گفت: بپرس. گفت: اخْبِرنى ما... «الذّاريات ذَرْوًا»۷ ، قال تلك الرّياحُ... .
گفت: خبر ده مرا من قوله تعالى: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالاً»۸ ، گفت: اهل حروراءاند، يعنى خارجيان.
گفت: خبر ده مرا از مجرّة، قال: اَشْراجُ السَّماءوَمنها هَبَطَ الْماءُ المُنْهَمِرُ. ۹
1652. علامه شعرانى: در بحار از كتاب الغارات ابراهيم الثقفى اين حديث را روايت كرده و به جاى شراج، شرج به صيغه مفرد آورده است و شرج مجراى آب است از كوهسار به دشت. و در روايت آمده است كه آبى از مجراى سيل شراج الحره مىآمد زبير به مردى انصارى در آن اختلاف كردند پيغمبر صلىاللهعليهوآله فرمود: با زبير تو آن را حبس كن تا بپايه ديوار رسد آنگاه براى انصارى رها كن. ۱۰و در روايت است كه بستگان معاويه با اهل مدينه در شرج حره مقاتله كردند و در اينجا گويد مجره يعنى كهكشان مجراى سيل آسمان است، يعنى اين خط سفيد در ميان ستارگان مانند مجراى سيل است در زمين سنگلاخ چنانكه ما آن را به راه كاه كشان اعنى برندگان كاه تشبيه مىكنيم. در بحار گويد: ريزش آب در زمان طوفان نوح از آن بود. ۱۱ و البته بايد گفت اين زياده از راويان است و الحاق به روايت شده و يكى از آنان ذهنش به طوفان نوح رفته و آن را ملحق كرده است و ديگرى باز تصرفى بيش از اين كرده و گويد: مجره اثر شكافى است كه در زمان نوح در آسمان پديد آمد و باز به هم پيوست.
بارى، اميرالمؤمنين عليهالسلام مجره را تشبيه به مجراى آب كرده و هر كس چيزى فهميده و در نقل به معنى شبهاتى پديد آمده است. ۱۲
روض الجنان: گفت: سلمان علم اوّل و آخر دريافت، و او دريايى است كه بنرسد. ۱۳
1653. علامه شعرانى: بنرسد ظاهراً به تك نرسد يا به ته نرسد. ۱۴
1.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۴۷.
2.جامع البيان، ج ۱۲، ص ۲۲.
3.رك: درالمنثور، ج ۳، ص ۳۲۴.
4.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۵۶.
5.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۴۸.
6.ذاريات (۵۱): ۱.
7.المبسوط، ج ۸ ، ص ۸۸ .
8.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۴۸ـ۲۵۰.
9.بحارالانوار، ج ۵۵ ، ص ۹۲ ـ ۹۳، ح ۱۳؛ الغارات، ج ۱، ص ۱۷۸ ـ ۱۷۹.
10.بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۸۹ و ۱۲۲ ـ ۱۲۳.
11.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۵۷ ـ ۲۵۸.
12.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۵۰.
13.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۵۷.