701
تفسير نورٌ علي نور ج1

تفسير نورٌ علي نور ج1
700

37. «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا...»

روض الجنان: ومنه: فلكة المغزل. ۱
1662. علامه شعرانى: «فلك المغزل» بادريسه است و آن چوبى است مدوّر كه بر آخر دوك نخ ريسى نصب كنند تا نخهاى رشته از دوك بيرون نيفتد و آشفته نشود. ۲
روض الجنان: فسوس. ۳
1663. علامه شعرانى: «فسوس» سخريه و استهزا است. ۴

38. «وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ...»

روض الجنان: راوى خبر گويد: چون طوفان پديد آمد و آب عالم بگرفت، مردم سر با كوهها نهادند تا آب به بالاى كوهها بر رفت. زنى بود و كودكى داشت، و آن كودك را سخت دوست داشتى و بر او مهربان بود. آن كودك را بَر بَر گرفت و بر كوه رفت. چون آب بر سينه او برسيد، كودك را بر سر نهاد. چون آب به نزديك سرِ او رسيد، كودك را برداشت، آب درآمد و هر دو را ببرد. رسول عليه‏السلام گفت: اگر خداى تعالى بر كسى از ايشان رحمت خواستى كردن، بر آن كودك رحمت كردى. ۵
1664. علامه شعرانى: در روايت ديگر كه در اين نزديكى بيايد خداوند زنان را عقيم ساخت تا فرزند نياوردند پيش از طوفان تا همه بزرگ بودند و بالغ، و صاحب اين كتاب هر دو روايت را نقل كرده است و هيچ يك را ترجيح نداده چون دانستن اين امور و تفاصيل آن واجب نيست و هركدام صحيح باشد مخالف اصول مذهب نيست كه خداوند عالم در اين بلاهاى عام كه گروهى بى گناه هلاك مى‏شوند آن اندازه
اعواض به مبتلايان و رنجديدگان مى‏بخشد كه عدل و حكمت او را زيان ندارد. ۶
روض الجنان: علىّ بن زيد بن جُذْعان* روايت كرد عن يوسف بن مهران عن ابن عبّاس كه: يك روز حواريّان گفتند عيسى را عليه‏السلام: ما را كسى بايستى كه سفينه نوح ديده بودى تا حكايت آن با ما بگفتى. عيسى عليه‏السلام ايشان را ببرد به پشته‏اى خاك... و گفت: قُمْ بِاِذْنِ اللَّهِ؛ برخيز به فرمانِ خداى. مردى [= حام بن نوح] از آن جا برخاست و خاك از سر مى‏فشاند. و سرِ او سپيد بود. عيسى عليه‏السلام او را گفت: تو نه جوان بودى چون بمردى؟ گفت: بلى، ولكن چون آواز تو به گوش من آمد كه گفتى: قُم بِاذْنِ الله، گمان بردم كه قيامت است، از هول و فزع روز قيامت پير گشتم، و ذلك قوله: «...يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً»۷ . گفت: مرا حديث سفينه نوح بگو، گفت: طولش هزار و دويست گز بود، و عرضش ششصد گز بود ... . ۸ **
1665. علامه شعرانى: * على بن زيد بن جذعان را علماى رجال ضعيف شمرده‏اند و بعضى گويند از شيعه بود اما ما او را در رجال نمى‏شناسيم و اسم او را در كتب رجال شيعه نديده‏ايم و اين روايت كه از او نقل كرده‏اند محال نيست در قدرت پروردگار هرچند به صحت آن يقين نباشد. ۹
1666. ** و در بحار ۱۰ و عرائس ۱۱ ثعلبى به قولى طول آن را هشتاد و عرض پنجاه و ارتفاع آن را سى ذراع گفته است. ۱۲
روض الجنان: خداى تعاى گفت: «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا» ، نوح عليه‏السلام اسباب آن پيش گرفت از چوب و آهن و رسن و قير، و ايشان بر او افسوس مى‏كردند و خداى
تعالى سه سال پياپى رَحِمهاى زنان عقيم كرد تا هيچ زن نزاد. ۱۳
1667. علامه شعرانى: در تفسير على بن ابراهيم چهل سال آمده است ۱۴ و با آن روايت كه كودكى با مادرش غرق شد منافى است. و چون غالب آنچه مؤلّف در اين قصه آورده از ثعلبى است و در كتاب او هم چهل سال ذكر شده بايد سه سال تصحيف چهل سال باشد. ۱۵

1.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۶۴.

2.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۶۸.

3.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۶۵.

4.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۶۹.

5.مزمل (۷۳): ۱۷.

6.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۶۶.

7.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۷۰.

8.بحار الانوار، ج ۱۱، ص ۳۲۵، ح ۴۱.

9.عرائس المجالس، ص ۵۱ .

10.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۷۰.

11.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۶۷.

12.تفسير قمى، ج ۱، ص ۳۲۶ ـ ۳۲۷.

13.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۷۱.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 75032
صفحه از 724
پرینت  ارسال به