703
تفسير نورٌ علي نور ج1

تفسير نورٌ علي نور ج1
702

40. «... قُلْنَا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ...»

روض الجنان: «قُلْنَا احْمِلْ فِيها» ؛ خداى تعالى در اين آيت حكايت كرد آن امر كه كرد نوح را عليه‏السلام به آنكه از هر حيوانى جفتى با خود در كشتى نشاند، گفت، ما گفتيم نوح را كه: برگير در اين كشتى از هر جفتى دو، هر آن نرى و ماده‏اى كه ايشان را از يكديگر بنگزيرد... . ۱
1668. علامه شعرانى: بنگزيرد، زاى مقدم بر راء است. يعنى هر يك را از ديگرى گزير نباشد و هر دو به هم محتاج باشند. ۲
روض الجنان: و حفص خواند: «مِنْ كُلٍّ» ، به تنوين، اَىْ مِنْ كُلِّ حيوان و مِنْ كُلِّ جِنْسٍ. «زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ» مفعول «اِحْمِلْ» باشد. ۳
1669. علامه شعرانى: بعض حيوانات كه به تولد خلق مى‏شوند وشرايط تشكيل بنيه آنها نادر الوقوع نيست مانند حشرات و انواع آنها از هزاران هزار متجاوز است. شايد
در كشتى نوح نبودند و پس از فرونشستن آب از خاك آفريده شدند. ۴
روض الجنان: «إِلاّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ» ، استثنا كرد بعضى را از او، اگرچه به ظاهر اهل بودند، به معنى نا اهل بودند و آن زنِ او بود واعله و پسرش بود كنعان. ۵
1670. علامه شعرانى: كنعان به قول اهل كتاب نواده نوح بود فرزند فرزندش. و در روايت ديگر كه مؤلّف مى‏آورد آن فرزند كه غرق شده يام نام داشت. ۶
روض الجنان: ... و در عددشان خلاف كردند، قَتاده و حَكَمْ و ابن جُرَيج و محمّد بن كعب الْقُرَظىّ گفتند: در سفينه اِلاّ نوح نبود و زنى مؤمنه كه داشت و سه پسر: و آن سام و حام و يافث بودند، و سه زن از آنِ اين پسران، اين جمله هشت كس بودند. ۷
1671. علامه شعرانى: اين قول موافق تورات و گفته اهل كتاب است و مؤيد آن آيه‏اى كه فرمود: «وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ» . ۸
روض الجنان: عبداللهِ عبّاس گفت: هشتاد كس بودند، يكى از ايشان جُرْهُم بود. مقاتل گفت: نوح عليه‏السلام تن آدم با خويشتن در كشتى برد، صِيانّةً لَهُ عَنِ الغَرق. و آن را حايلى كرد بين الرّجال و النّساء، و چون آب پديد آمد جمله حيوان زمين سر به نوح نهادند عليه‏السلام كه: ما را با خود برگير، نوح عليه‏السلام گفت، مرا فرموده‏اند كه: از هر جنسى دو را در كشتى بَر كه جفت باشند، چه جاى بيش از اين ندارم، و حق تعالى اين براى آن كرد تا حيوانات را نسل بريده نشود.*
عبداللهِ عبّاس گفت: اوّل چيز كه نوح در كشتى برد، مورچه خُرد بود،** و آخر چيزى خر بود. چون خر خواست كه در كشتى شود، ابليس در دنبال او آويخت، چندان كه خواست كه برود نتوانست. و نوح مى‏گفت: در رو، و چون چند بار بگفت، نوح گفت: على زعْمِهِمْ في هذِه الرّواية:*** اُدْخُلْ واِنْ كانَ الشَّيْطان مَعَك، از
سرِ ضجارت خر در كشتى رفت و ابليس با او. ۹
1672. علامه شعرانى: * شايد مقصود همه حيواناتى كه در عادت غالب بى پدر و مادر متكون نمى‏شوند مانند گاو و اسب و گوسفند. ۱۰
1673. ** اگر اين قول صحيح باشد دليل بر عنايت خداوند است بر حفظ مورچه تا مردم آن را زيرپاى لگدمال نكنند، و در عرائس ثعلبى گويد: نوح مورچه را در طبقه سيم نزد خود جاى داد تا از ديگر حيوانات كه در طبقه دوم بودند آزار نبيند. ۱۱
1674. *** اشاره بدان است كه مؤلّف اين روايت را صحيح نمى‏داند و چنان‏كه گفتيم علماى ما از نقل قول ضعيف باك نداشتند تا توهم نشود به عمد هر چه را موافق خود نمى‏ديدند اسقاط مى‏كردند و مخالفان پندارند بسيارى از مطالب صحيح از دست رفته است. و علما بايد قول موافق و مخالف و قوى و ضعيف همه را نقل كنند غايت آنكه اگر لازم ديدند علت ضعف ضعيف را نيز بگويند. و مى‏توان گفت اصلا ابليس از آب زيان نمى‏بيند و غرق نمى‏شود و هلاك به آب خاصّ حيوانات عنصرى است. ۱۲
روض الجنان: و در تفسير مالك بن سليمان مى‏آيد كه: مار و گزدم بيامدند... . ۱۳
1675. علامه شعرانى: اين مالك بن سليمان هروى است و مؤلّف از عرائس ثعلبى نقل كرده است. ۱۴

1.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۶۸؛ در چاپ مشهد «بنگريزد» ضبط شده است.

2.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۷۲.

3.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۶۹.

4.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۶۹.

5.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۷۲. صافات (۳۷): ۷۷.

6.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۷۰.

7.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۷۳.

8.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۷۳. عرائس المجالس، ص ۴۹.

9.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۷۳.

10.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۷۱.

11.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۷۴. عرائس المجالس، ص ۴۹.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 74975
صفحه از 724
پرینت  ارسال به