43. «قالَ سَآوِي إِلى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاّ مَنْ رَحِمَ...»
روض الجنان: «قالَ سَآوِي إِلى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْماءِ» ؛ گفت: من با كوهى گريزم تا مرا از آب نگاهدارد. و عصمت ، حفظ باشد و منع، معصوم و محفوظ از مكروه، و در دين، عصمت لطفى باشد كه مكلّف عند آن امتناع كند از معاصى، و معصوم ممنوع باشد به لطف از قبايح نه بر وجه حيلولت*. نوح جواب داد و گفت: «لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ» ؛ امروز عاصم و مانع نيست از فرمان خداى. «إِلاّ مَنْ رَحِمَ» . در او چند قول گفتند، يكى آنكه: استثناى منقطع است، و معنى آن است كه لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ اَمْرِ اللّهِ اِلاّ مَنْ رَحِمَهُ به معنى لكن مَن رَحِمَهُ اللّه فلَه مِنَ اللّهِ عاصِمٌ.
و وجهى ديگر آنكه: «لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ» ، عاصم به معنى معصوم است، چنانكه: «... عيشَةِ راضِيَةٍ»۱ ، اى مَرْضِيَّةٍ**. ۲
1679. علامه شعرانى: * يعنى عصمت آن نيست كه خداوند كسى را به قهر و جبر از قبائح باز دارد و ميان او و قبيح حائل شود؛ چون اين ظلم است و خلاف مذهب ما. و اگر خداوند سنت خود را بر اين قرار داده باشد كه بعضى را به قهر از معصيت باز دارد جاى سؤال است كه چرا همه را باز نداشت. ۳
1680. ** در زبان عربى گاه اسم فاعل را مجازاً بر اسم مفعول اطلاق كنند، و گاه اسم مفعول را بر اسم فاعل، مانند «حِجاباً مَسْتُوراً»۴ و گاه مصدر را بر هر دو. ۵روض الجنان: ... آنگه چون مدّت برآمد ـ و گفتند: چهل روز بود ـ و گفتند: چهل روز از آسمان آب مىآمد و در هوا معلّق مىاستاد، و چهل شبان روز آب از زمين مىبرآمد آنگه: «...فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ» ، آنگه هر دو به هم آمد، چون همه عالم آب بگرفت، و گفتند: از كوهى كه از آن بلندتر نبود در زمين، چهل گز بگذشت، و همه عالم خراب شد و همه كافران هلاك شدند. ۶
1681. علامه شعرانى: علماى نصارا و مفسران انجيل گويند طوفان نوح عام نبود و همه زمين را فرا نگرفت بلكه همان نواحى ارمنستان و عراق و اطراف آن بود و گويند مراد بههمه زمين همه زمينى است كه در حوزه دعوت نوح بود چنانكه در كتاب تورات آمده است همه مردم جهان براى خريد گندم به مصر آمدند. اما معترفند كه كشتى بر كوه آرارات نشست پس از فرو رفتن آب، و كوه آرارات بيش از پنجهزار متر از سطح دريا مرتفع است و اگر آب چنان بود كه از آن كوه بالاتر رفته بايد اكثر دنياى آن روز يا همه آن را آب گرفته باشد مگر گويند كشتى بر مرتفعترين قله آرارات ننشست بلكه بر يكى از تلال دامنه آنكه، از نواحى اطراف عراق بلندتر بود اما نسبت به ممالك مجاور مانند آذربايجان و كردستان و شام گودتر بود، نشست و علماى طبيعى و معرفة الأرض گويند در دوره چهارم طوفان عام در اكثر نواحى كره زمين پديد آمد و آثار و علائم آن هنوز پيداست و آن را نسبت به آب شدن تودههاى متراكم يخ و برفهاى بسيار قديم مىدهند كه به عللى يكباره ذوب شد و رودها و چشمها روان گرديد و آب باران بسيار مزيد بر ذوبان آنها گرديد و معتقدند بسيارى درياچهها كه در ميان كوهستانهاى مرتفع موجود است از آن دوره است. و الله العالم.
و از ادلّه وقوع اين طوفان عام آن است كه اممى مانند آشوريان و يونانيان و هنود كه نه به موسى عليهالسلام گرويده بودند و نه به تورات ايمان داشتند، حكايت طوفان عام را نقل
كردند و در لوح سنگى يا آجرى مردم آشور حكايت طوفان را يافتند و هم اكنون به خط ميخى موجود است. و در اين باب بيش از اين تحقيق نمىكنيم، چون دانستن تفصيل طوفان و تعيين خصوصيات آن از ضروريات نيست. ۷
1.حاقة (۶۹): ۲۱.
2.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۷۳ ـ ۲۷۴.
3.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۷۶.
4.بنى اسرائيل (۱۷): ۴۵.
5.روض الجنان، ج ۱۰، ص ۲۷۵.
6.روح الجنان، ج ۶، ص ۲۷۷.