حكم وجوب و حرمت در وظايف اخلاقى
علامه شعرانى نظر كسانى كه در وظايف اخلاقى حكم وجوب و حرمت را روا نمىدارند را رد مىكند و چند آيه در تأييد نظر خود مىآورد.
مؤلف در ذيل آيه 32 سوره نساء مىنويسد:
ضحاك گفت: روا نباشد كه كسى تمنّاى حال كسى كند، نبينى كه حق تعالى چگونه حكايت كرد از آنان كه تمنّاى مثل حال قارون كردند «يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ»۱ ، آنگه چون او را و اموال او را خسف كردند بر آن تمنّا پشيمان شدند، چنان كه خداى تعالى از ايشان باز گفت: «وَ أَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللّهُ عَلَيْنا لَخَسَفَ بِنا...»۲ . ۳
علامه شعرانى نيز در حاشيه مىگويد:
بسيارى از مردم گويند در وظايف اخلاقى حكم وجوب و حرمت نيست. و اين آيه رد
ايشان است؛ چون اگر تمنّاى مثل مال قارون حرام نبود متمنّى سزاوار خسف عذاب نمىگشت. و در تأييد اينْ آيات بسيار است مثل قوله تعالى «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاّ مَنْ أَتَى اللّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»۴ . و مانند «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُو?'c۷دَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْو?لاً»۵ . و لكن اعمال ظاهر كه بر جوارح پيدا است هر كس بيند مىداند مرتكب آن معصيت كرده و حكم به فسق او مىكند. اما عمل قلبى چون پيدا نيست مرتكب را در انظار مردم آلوده جلوه نمىدهد. ۶
34. «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لاِدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِيسَ ...»
روض الجنان: و سجده سَهْو هم چهار جاى بايد كردن:... و هر كه يك سجده رها كند از دو ركعت باز پسين به سهو، و يادش نيايد تا آن ركوع كه از پس آن بود بكند از پس آنكه سلام باز دهد، قضاى آن سجده باز كند و دو سجده سهو بكند. ۷
63. علامه شعرانى: و علماى متأخر در تشهّد فراموش شده نيز سجده سهو را واجب دانند. ۸
روض الجنان: و امّا سجده شكر، مستحبّ است و در اواخر نماز از فرايض و سنن، چه در اخبار اهل البيت عليهمالسلام چنين آمد كه: عَلاماتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: صَلاةُ الاْءحدى وَالْخَمْسينَ وَزِيارَةُ الأربعين وَالتَّخَتُّمُ فِى الْيَمينِ وتَعْفيرٌ الْجَبينِ وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، گفت: علامت مؤمن پنچ چيز است... . ۹
64. علامه شعرانى: علامت اگر يافت شود دليل ايمان باشد و اگر يافت نشود دليل مخالفت نباشد. مثلاً دست بسته نماز خواندن علامت سنّى بودن است. و تنوين علامت اسم است و نبودن آن دليل اسم نبودن نيست اما دست باز علامت شيعى نيست چون علامت نبايد جامع باشد و همه افراد را فرا گيرد و اين پنج كه شمردند هيچ يك از اهل سنت نكنند و اگر در كسى ديده شود شيعى است نه آنكه هر پنج در هر شيعى جمع باشد. ۱۰
روض الجنان: اگر گويند، نه خداى تعالى گفت: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لاِدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِيسَ» ، گفت: من فريشتگان را گفتم آدم را سجده كنى، ايشان سجده كردند مگر
ابليس، اگر ابليس فريشته نباشد مأمور نبوده باشد به سجده آدم؟ جواب گوييم: اجماع امّت است كه ابليس مأمور بود به سجده... . ۱۱
65. علامه شعرانى: قول خداى تعالى «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ» حكايت گذشته است و در آن وقت كه امر كرد به سجود لفظ ملائكه نياورد بلكه فرمود: «اسْجُدُوا» خطاب به حاضرين و ابليس از حاضرين بود و هنگام حكايت به نام ملائكه اكتفا فرمود تغليبا و نام ابليس به خصوص را نياورد. ۱۲
روض الجنان:... و مذهب ما آن است كه: مؤمن حقيقى كه خداى تعالى از او ايمان داند، كافر نشود براى منع دليلى، و آن دليل آن است كه اجماع امت است كه مؤمن مستحقّ ثواب اَبَد بود، و كافر مستحقّ عقاب اَبَد، و جمع بين الاستحقاقين بر سبيل تأبيد محال بود، چه استحقاق در صحّت و استحالت تَبَع وصول باشد... . ۱۳
66. علامه شعرانى: يعنى اگر وصول به چيزى ممكن باشد استحقاق آن هم ممكن است و اگر وصول به آن محال باشد استحقاق آن هم محال است؛ مثلاً نتوان گفت فلان براى عبادت مستحقّ مقام نبوت است چون وصول به اين مقام پس از خاتم انبياء صلىاللهعليهوآلهمحال است. ۱۴
1.قصص (۲۸): ۷۶.
2.قصص (۲۸): ۸۲ .
3.روض الجنان، ج ۵ ، ص ۳۴۳.
4.شعراء (۲۶): ۸۸ ـ ۸۹ .
5.اسراء (۱۷): ۳۶.
6.روح الجنان، ج ۳، ص ۳۷۶. مطابق تعليقه شماره ۸۶۵ اين مجموعه.
7.روض الجنان، ج ۱، ص ۲۰۹.
8.روح الجنان، ج ۱، ص ۱۳۵.
9.روح الجنان، ج ۱، ص ۱۳۶.
10.روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۲.
11.روح الجنان، ج ۱، ص ۱۳۸.
12.روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۳.