1007
تفسير نورٌ علي نور ج2

2305. علامه شعرانى: بر فرض به يكى هم قناعت مى كردند باز متجاوز بودند؛ چون خداوند را به هيچ وجه نمى توان ديد و ملائكه را مردم عادى با چشم جهان بين نمى بينند مگر در حال خلاف عادت به چشم مثالى. ۱
روض الجنان: و در آيت، التقاء به معنى مماسّه و مخالطت است، يعنى به يكديگر رسيدند. ۲
2306. علامه شعرانى: «لقاى» با خدا به معنى مماسه و مخالطه هم صحيح نيست به آن معنى كه به ذهن عامه مردم مى آيد از برخورد دو جسم، وليكن مراد مؤلف از مماسه و مخالطه چيز ديگر است كه عرفا از آن تعبير به فنا و محو مى كنند، يعنى قرب كامل. ۳

22. « ... لا بُشْرى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً» .

روض الجنان: الرَّمَكَةُ. ۴
2307. علامه شعرانى: «رمكه» ماديان است. ۵

25. «وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ تَنْزِيلاً» .

روض الجنان: «وَ نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ تَنْزِيلاً» ؛ و فرود آرند فريشتگان را فرود آوردنى. ۶
2308. علامه شعرانى: چون آسمان كه حاجب ميان عالم دنيا و عالم اعلى است بشكافد و از ميان برود مردم فرشتگان را ببينند، چنان كه حجاب ماده از پيش چشم برداشته شود عالم ملكوت براى مردم عالم ملك ظاهر شود. ۷

1.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۲۶۲.

2.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۱۰.

3.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۱۱.

4.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۲۶۳.

5.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۱۴.

6.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۲۶۵.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1006

الْأَسْواقِ» ، 1 گفت: ما هيچ پيغامبر نفرستاديم و الاّ طعام خوردى و در بازار رفتى به طلب معاش. رسول عليه السلام گفت: ما در اين بوديم كه جبريل در پيش من نشسته بود، پنداشتى كه بگداخت حتّى صارَ مِثْلَ المَرْرةِ ما گفتيم: يا رسول الله! مَرْره چه باشد؟ گفت: عدس باشد مرجُو، چنان كه بگداخت كه مانند مرجوى گشت... . 2
2303. علامه شعرانى: «مرجو» ترجمه عدس است، اما مرره يا مروه به اين معنى در جايى نيافتيم. 3

21. «وَ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرى رَبَّنا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوًّا كَبِيراً» .

روض الجنان: «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ» ؛ چرا فريشتگان را بر ما فرو نفرستادند، و ما چرا خداى را نمى بينيم، يعنى ايمان ما موقوف است بر يكى از اين دو: يا فريشتگان بايد كه به زمين آيند و بر صدق محمّد و نبوّت او گواهى دهند، يا ما معاينه خداى را ببينيم. ۴
2304. علامه شعرانى: اينان مادى بودند و موجود را منحصر به جسم محسوس مى دانستند با اينكه فرشتگان و ملائكه مجردند و چيزى كه مجرد باشد به آلات حسى ادراك نمى شود. ۵
روض الجنان: حق تعالى گفت: «لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ» ؛ سخت متكبّر شدند اين كافران، «وَ عَتَوْا عُتُوًّا كَبِيراً» ؛ و طغيان و مجاوزت الحدّ از حدّ ببرده اند كه ايشان را جز به يكى از اين دو قناعت نيست. ۶

1.فرقان (۲۵): ۲۰.

2.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۱۹۷؛ در چاپ مشهد «مرده» ضبط شده است.

3.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۲۵۵.

4.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۰۹.

5.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۲۶۲.

6.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۰۹.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148224
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به