1013
تفسير نورٌ علي نور ج2

پيدا مى كنند به اينكه دور و نزديك را مى دانند و مى بينند با اينكه احاطه جسمى قامت انسان بر اين فضاى نامتناهى ممكن نيست. ۱
روض الجنان: [پيامبر عليه السلام]... آنگه جبريل گفت: خداى مرا فرموده است تا تو را بگويم كه فاطمه را به على دهى و ايشان را بشارت دهى به دو پسر زكىّ نجيب طاهر خير فاضل در دنيا و آخرت. يا على! اين فرشته از بر من برفت، من در حال كس فرستادم به تو و عزم مصمّم كردم بر آنكه فرمان خداى پيش گيرم در اين باب.
على گفت: يا رسول الله! كار من اينجا رسيده است كه خداى تعالى مرا ياد كند در ملاء اعلى؟ و در بهشتها حديث من كنند؟ و عقد نكاح من بر آسمان بندند به حضور فرشتگان؟ ۲
2321. علامه شعرانى: يعنى مقام آن حضرت نزد خدا بدان حد از بلندى وعزت رسيده است كه هر گاه نظير آن در مردم اين جهان اتفاق افتد بزرگان آنها را فراموش نمى كنند و هميشه در ياد دارند، اما خداوند هيچ كس را فراموش نخواهد كرد. ۳
روض الجنان:... اميرالمؤمنين عليه السلام گفت: من از نزديك رسول به در آمدم و از خرّمى نمى دانستم تا چگونه مى روند، در راه بوبكر و عمر پيش من بر افتادند، مرا گفتند: ما وراءَك؛ چه خبر است؟ گفتم: رسول فاطمه را به من داد، و گفت: خداى تعالى او را به تو داد و عقد شما در آسمان ببستند. رسول عليه السلام بر اثر مى آيد تا اين حديث تمام بكند. ايشان نيز شادمانه شدند و با من به مسجد آمدند.
بر اثر، رسول عليه السلام در رسيد روى از خرّمى تازه و شكفته بود، گفت: بلال كجاست؟ بلال را بخواندند، گفت: برو آواز ده مهاجر و انصار را. و او برفت و صحابه را جمع مى كرد و رسول عليه السلام به نزديك منبر بنشست تا مردم مجتمع شدند، آنگه بر منبر شد و

1.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۲۹۲.

2.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۵۵.

3.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۲۹۴.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1012

بود دختران ديگر را نبود. ۱
روض الجنان: [مؤلف پس از نقل تفصيل داستان ازدواج حضرت فاطمه عليهاالسلاممى نويسد]... سپيد از حريرهاى بهشت در دست من نهاد، دو سطر بر آنجا نبشته از نور. من گفتم: يا جبريل! چيست كه اين نوشته است؟ گفت: اينجا نوشته است كه: خداى تعالى اطّلاعى كرد بر زمين و تو را برگزيد و رسالت داد. و بار ديگر اطّلاع كرد و براى تو برادرى و صاحبى و وزيرى برگزيد و دختر تو را به او داد. من گفتم: آن كيست؟ گفت: برادرت در دين و پسر عمّت در نسب ـ علىّ بن ابي طالب.
و خداى تعالى بفرمود خازنان بهشت را تا بهشتها بياراستند، دور و قصور و غُرَف و منازل او. و درخت طوبى را فرمود تا بار برگرفت به انواع حُلّى و حُلَل. و حورالعين را بفرمود تا «يس» و طه» و «طواسين» و «حواميم» مى خواندند. و بادهاى بهشت را فرمود تا انواع عطر و طيب در بهشت بپراگند، و بفرمود تا فرشتگان آسمانها در آسمان چهارم حاضر آمدند به نزديك بيت المعمور ملائكه صفح اعلى و ملائكه آسمان هفتم و آسمان ششم و پنجم و چهارم و سيم و دوم و اوّل حاضر آمدند. و بفرمود تا منبر كرامت بنهادند بر در بيت المعمور آن منبر كه آدم بر او خطبه كرد چون خداى تعالى او را اَسماء باز آموخت و آن منبرى است از نور،* و فرشته اى را فرمود تا بر آن منبر رفت نام او «راحيل»، و او فرشته اى است. كه در ميان فرشتگان از او فصيح تر نيست و او را گفت تا خطبه كند و حمد و ثناى خداى كند. ۲
2320. علامه شعرانى: منبر از نور، جسم ملكوتى است و آدم خاكى عنصرى بر آن منبر ملكوتى نشست؛ چون آدم جامع همه حضرات است وتواند به اعتبار حضرت ملكوتى كه در او هست بر منبر نور بنشيند، هر چند به اعتبار بدن ناسوتى تسلط بر ملكوت ممكن نباشد چنان كه فرزندان آدم به اعتبار جمعيت خود سلطه بر همه جهان

1.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۲۸۶.

2.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۵۲.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138839
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به