1021
تفسير نورٌ علي نور ج2

79. «وَ الَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ» .

روض الجنان: «وَ الَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ» ؛ او آن خداى است كه مرا طعام و شراب مى دهد و مى پروراند و روزى مى رساند چنان كه او مصلحت داند.
حجّاج بن عبدالكريم گفت: از بلخ بيامدم به طلب ابراهيم ادهم، او را به حِمْص نشان دادند، برفتم طلب مى كردم آخر او را در تون گرمابه اى يافتم كه تون مى تافت... ۱ .
2337. علامه شعرانى: مؤلّف از حكايات متصوفه كه مخالف ظاهر شرع نباشد نقل مى كند و ابراهيم ادهم را اهل حديث و صوفيه هر دو گرامى مى دارند و به فضل او معترفند، وفات او در سال 162 است و حلية الأولياء فصلى مشبع در اخبار او آورده است. ۲
روض الجنان: [مؤلف بعد از نقل كرامات اهل ذوق مى گويد:] اين حكايت و امثال اين به نزديك اهل تصوّف از كرامات باشد، و به نزديك ما اگر درست بود معجز بود* كه خداى تعالى اظهار كند بر دست بعضى صالحان چون داند كه در آن لطفى خواهد بود يا بعضى مكلّفان را. مذهب علم الهدى (رَحْمَةُ الله عليه) اين است**. ۳
2338. علامه شعرانى: * از اين كلام مؤلف معلوم مى گردد كه همه آن چه وى در كتاب مى آورد معتقد به صحتش نبود. و عوام پندارند كه هر چه مؤلف صحيح نداند نبايد در كتاب بنويسد. ۴
2339. ** خلاف است ميان جماعتى از معتزله و اشاعره كه ظهور كرامت از اولياء خدا و صالحان ممكن است يا ممكن نيست، بيشتر معتزله جايز نمى دانند و آنچه در اين باب نقل است مانند طعام حضرت مريم و آوردن عرش بلقيس از آصف تكميل

1.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۳۲۹.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۳۴۳.

3.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۳۳۱.

4.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۳۴۵.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1020

آنگه بفرماى تا آرد بسريشند، و همچنين فطير بپزند تا زود باشد، آنگه تو با بنى اسرائيل برو تا به كنار دريا تا من بفرمايم كه چه بايد كردن. موسى عليه السلامهمچنين كرد. چون در روز آمدند، فرعون گفت: بنگر تا موسى چون كرد! مالهاى ما بستدند و فرزندان ما را بكشتند. آنگه بفرمود سرير او از شهر بيرون بردند و بر اثر ايشان لشكرى را گسيل كرد هزار هزار و پانصد هزار پادشاه** مُسَوّر را كه در دست دستورنجن زرّين داشتند، و با هر پادشاهى هزار مرد بودند... . ۱
2335. علامه شعرانى: * فرشتگان خداى كه مأمور قبض روح بندگان اويند خانه همه كس را بى نشان مى شناسند؛ چنان كه مى بينيم در هر خانه اجل كسى فرا رسد وارد مى شوند و قبض روح مى كنند واين قصه از حكايات يهود است كه به معنى ملائكه وافعال آنان آشنا نبودند و گمان مى كردند آنها نيز مانند انسانند و حق آن است كه موسى عليه السلام براى توشه راه فرموده بره بكشند و فطير بر دارند. ۲
2336. ** ... يك ميليون پادشاه در يك عصر موجود نيست، بلكه در چند قرن هم اما اين سهو نساخ نيست بلكه ترجمه عرائس ثعلبى است: «ألف ألف و خمسمأة الف ملك مسور مع كلّ ملك ألف رجل» ۳ و آن را از ابن جريج نقل كرده است.
واين گونه مبالغات غير معقول در گفتار آنان بسيار است و ثعلبى و مؤلف به مقتضاى امانت در نقل سخن مفسران مشهور را خواه صحيح باشد و خواه غلط بى تغيير روايت كردند و متعهد صحت سخن هيچ كس نشدند و خيانت هم نكردند وچيزى را كه آنها گفته بودند ناگفته نگذاشتند و نپوشيدند و مردم مجبور نيستند كلام غير معصوم را قبول كنند. ۴

1.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۳۱۸ ـ ۳۱۹.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۳۳۶.

3.عرائس المجالس، ص ۱۷۴.

4.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۳۳۶.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 140160
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به