1025
تفسير نورٌ علي نور ج2

214. «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» .

روض الجنان: و فرْقى از شير باز خوردى. ۱
2346. علامه شعرانى: «فرق» پيمانه است كه سه صاع در آن گنجد و شانزده رطل نيز گفته، اندكى از دوصاع كمتر و شصت صاع مبالغه است و پيمانه كه شصت منِ تبريز يا 180 كيلو گنجايش داشه باشد و يك تن آن را بخورد معقول نيست. ۲
روض الجنان: وَانْ كانَ اَصْغَرَهُم سِنّاً واَخْمَصَهم ساقاً وأرمصهم عَيْناً؛ و او به سال از همه كهتر و به ساق از همه باريك تر بود و به چشم از همه زنگى بود. ۳
2347. علامه شعرانى: در برهان قاطع در معانى زنگ گويد: چركى كه در گوشه هاى چشم به هم مى رسد و به عربى رمص مى گويند. ۴

219. «وَ تَقَلُّبَكَ فِي السّاجِدِينَ» .

روض الجنان: پسْ نماز. ۵
2348. علامه شعرانى: به معنى مأموم است. ۶

223. «يُلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَكْثَرُهُمْ كاذِبُونَ» .

روض الجنان: «يُلْقُونَ السَّمْعَ» ؛ سمع فروفگندند، يعنى دزديده از فريشتگان بشنوند يعنى شياطين، و مثله قوله تعالى: «إِلاّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ...» ؛ ۷ و آنگه با كاهنان بگويند و برايشان القاء كنند، و مثله قوله تعالى: «وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ» . ۸

1.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۳۶۱.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۳۶۶.

3.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۳۶۲؛ در چاپ مشهد «أدمعهم عينا» و «به چشم از همه گريانتر» ضبط شده است.

4.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۳۶۷. برهان قاطع، ۵۸۹ .

5.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۳۶۵.

6.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۳۶۸.

7.حجر (۱۵): ۱۸.

8.انعام (۶): ۱۲۱.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1024

176. «كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ» .

روض الجنان: «كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ» ؛ به دروغ داشتند اهل بيشه پيغامبران را، و اين هر دو لغت است. و بعضى دگر گفتند: اَيْكه، نام مدينه ايشان است يا آنكه بيشه است و براى اين صرف نكرد لَيْكَةَ را لاجتماع السَّببين فيها التّعريف و التأنيث*.
ابن كثير و نافع و ابن عامر «لَيْكَه» خواندند، و باقى قرّا «الاَيْكَةَ». ابو على الفارسىّ گفت: اولى تر آن باشد كه بر تخفيف همز بود، مثل: لَحْمَر فى الأحْمَر وامثال ذلِكَ. چون چنين باشد منع صرف را وجهى نبود**. ۱
2344. علامه شعرانى: * چون در تمام مصاحف عهد اوّل «ليكه» نوشته شده است نه «الايكة»، ابن كثير و نافع و ابن عامر موافق مكتوب «ليكه» خواندند كه گويى حروف اصلى آن «لام» و «ياء» و «كاف» است و در لغت بايد از «ليك» گرفت و الف و لام تعريف ندارد و غير منصرف است به فتح «هاء» آخر خوانده مى شود. و باقى قرّاء موافق رسم الخط نخواندند. «الايكه» خواندند اگر چه «ليكه» نوشتند تا در خط قرآن تحريف نشود و در اين صورت الف و «لام» تعريف در اول آن است و حروف اصلى آن «همزه» و «ياء» و «ك» است و در لغت از «ايك» بايد گرفت و «هاء» آن مكسور است چون در اول آن «ال» اثر منع صرف را از ميان مى برد. ۲
2345. ** ايرادى است بر ابوعلى فارسى؛ چون آن سه قارى كه «ليكه» خواندند به فتح «تاء» خواندند و اگر «ليكه» تخفيف «الايكه» باشد حرف تعريف در آن موجود است و هر غير منصرفى را منصرف مى كند. ۳

1.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۳۵۰ ـ ۳۵۱.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۳۵۹.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 140081
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به