معنى واو باشد يا به معنى لكن مى تواند «من» ابتداى جمله شرطيه باشد. ۱
12. «وَ أَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آياتٍ إِلى فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ...» .
روض الجنان: بزق. ۲
2353. علامه شعرانى: «بزق» و «وزغ» ترجمه ضفادع است. ۳
16. «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ قالَ يا أَيُّهَا النّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتِينا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ...» .
روض الجنان:... فرْقَد السَّبَخىّ گفت: روزى بلبلى به سليمان بگذشت و صفيرى مى زد، سليمان گفت: دانى تا چى مى گويد؟ مى گويد: اَكَلْتُ نِصْفَ تَمْرَةٍ فَعَلَى الدُّنيا الْعَفا؛ من نيم خرما بخوردم خاك بر سر همه دنيا.*
كلبى گفت از رواتى ديگر از كعب الاحبار، كه او گفت: يكى روز مرغكى كه آن را «وَرَشان» گويند به نزديك سليمان آوازى كرد، او گفت: دانى تا چى مى گويد؟ گفتند: نه، گفت مى گويد: لِدُوا للْمَوْتِ وَابْنُوا للْخَرابِ؛ بزايى براى مرگ و بنا كنى براى ويرانى.**
و روزى فاخته اى به نزديك او آوازى كرد، گفت: دانى تا چى مى گويد؟ مى گويد: لَيْتَ الخَلقَ لَمْ يُخلَقوا؛ كاشكى تا خلق را نيافريدندى.***
و طاووسى آواز داد بر او و گفت: دانى تا چى مى گويد؟ گفتند: نه، گفت مى گويد: كَما تَدينُ تُدانُ؛ چنان كه كنى تو را جزا كنند.****
هُدهُدى به نزديك او آوازى كرد، گفت: دانى تا چى مى گويد؟ مى گويد: مَنْ لا يرْحَمْ لا يُرْحَمْ؛ هر كه او رحمت نكند، بر او رحمت نكنند.