1039
تفسير نورٌ علي نور ج2

روض الجنان: ... آنگه گفت: از اسبان آنچه نيكوتر باشند، گفتند: در دريا اسبانى هستند به الوان مختلف كه از آن نكوتر نباشد، برفتند و از آن بياوردند عددى بسيار، و همه را ستامهاى زر بر كردند... . ۱
2381. علامه شعرانى: اين حكايات از معصوم نقل نشده است، گفته وهب است و ثعلبى در عرائس نقل كرده ۲ اگر در آن سخنانى ضعيف باشد عجب نبايد داشت و در قصص انبيا همان معتبر است كه در قرآن آمده يا از ائمه معصومين به صحت پيوسته باشد. ۳
روض الجنان:... سليمان عليه السلام گفت: كيست كه اين بداند سفتن؟ انسيان ندانستند و نه جنّيان... آنگه گفت: كيست كه ريسمان در اين مهره سفته كشد؟ كرمكى سفيد گفت: من تمام كنم، آنگه رشته در دهن گرفت و از اينجانب در رفت و به دگر جانب برون آمد. سليمان گفت: چه خواهى؟ گفت: از خداى بخواه تا روزى من از ميوه ها كند، گفت: كرده شد... . ۴
2382. علامه شعرانى: از ضعف بعضى اين سخنان عجب نبايد داشت، چون روايت از امام نيست و مؤلف براى آنكه از گفته پيشينيان چيزى فرو نگذاشته باشد آن را نقل كرده. و به قرائن گذشته معلوم گرديد كه وى به همه آنچه ثعلبى و ديگران در اين قصص روايت كردند اعتماد نداشت. ۵

38. «قالَ يا أَيُّهَا الْمَلَؤا أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ» .

روض الجنان:... چون سليمان عليه السلام خبر يافت كه او در راه است، گفت: «يا أَيُّهَا الْمَلَؤا أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها» ؛ كيست كه عرش بلقيس به من آرد پيش از آنكه ايشان اينجا آيند

1.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۳۹۹.

2.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۴۰.

3.رك: عرائس المجالس، ص ۲۸۲.

4.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۴۲.

5.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۴۰۱. رك: عرائس المجالس، ص ۲۸۲ ـ ۲۸۳.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1038

بنبشت، مُهرى از مُشك بر او نهاد ونگين خود بر مُهر نهاد و هدهُد را پيش خواند و گفت: تو امروز رسول منى، تو را خلعتى بايد. آنگه دست به تن او فرود آورد، اين الوان مختلفه بر او پديد آمد. و انگشت بر سر او زد، اين تاج بر سر او نهادند، و نامه در منقار او نهاد** و گفت: برو با خلعت و تشريف من و نامه من ببر. ۱
2377. علامه شعرانى: * اين كار هدهد از روايات مفسرين مستفاد گرديده و در قرآن اشارتى بدان نيست.
2378. ** نامه بدو سپردن در قرآن است، اما در دهان او نهادن نيست و هم دست بر او كشيدن و الوان مختلف بر پر او پديد آمدن و تاج بر سر او ظاهر گشتن در قرآن نيست و مؤلف آن را از مفسران عامه، خاصه از ثعلبى روايت كرده است شايد نامه را بر پاى هدهد بست يا بر پرِ او و نامه فرستادن با طيور معهود بود و مفاد قرآن از اين مبالغات خالى است. ۲

28. «اذْهَبْ بِكِتابِي هذا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ» .

روض الجنان: سِتان. ۳
2379. علامه شعرانى: «سِتان خفتن» يعنى بر پشت خفتن. ۴

35. «وَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ» .

روض الجنان: واسپانى فرستاد نيكو تازى، به ستام زر مرصّع. ۵
2380. علامه شعرانى: «ستام» آن است كه امروز يراق اسب گويند. ۶

1.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۳۴ ـ ۳۵.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۳۹۶.

3.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۳۵.

4.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۳۹۶.

5.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۳۹.

6.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۳۹۹.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139097
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به