1045
تفسير نورٌ علي نور ج2

مقصود به گوش و اعصاب سامعه است و آنكه خطاب فرمود به ارواحِ آنان بود كه پس از بدن عنصرى باقى است و خطاب آنان نظير تلقين اموات و سؤال و جواب فرشتگان و ملائكه است، نه نظير سخن گفتن اين جهان. ۱

82 . «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ» .

روض الجنان: امّا حديث «دابّة الأَرض»، و اخبارى كه آمد در اين معنى: ابن جريج در صفت دابّة الأرض گفت: سرش با سر گاو ماند، و چشمش با چشم خوك، و گوش با گوش پيل، و سُرُوش با سُروى بز كوهى، و گردنش با گردن شتر مرغ، و سينه اش با سينه شير، و رنگش با رنگ پلنگ، و تهى گاهش چنان كه گربه، و دنبالش چون دنبال كبْش، و پايش چون پاى شتر ماند، و از ميان هر بند گشايى* دوازده گز باشد به گز آدم، و ميان سُروهايش يك فرسنگ باشد.
و در خبر ديگر آمد كه: بر شكل مرغى باشد، پر و بال دارد و چهار پاى دارد ـ والله اَعْلَمُ بِصِحّتهِ. ۲ **
2394. علامه شعرانى: * «بندگشاى» ترجمه مفصل است و عبارت عربى آن چنين است «بين كل مفصلين منها اثنا عشر ذراعاً». ۳
2395. ** يعنى صحت آن براى ما ثابت نشده است و دوازده گز بودن مفصل با يك فرسخ بودن ميان دو شاخ متناسب نيست واز مقايسه سخنان ابن جريج وامثال وى با كلام امير المؤمنين عليه السلام و ديگر ائمه عليهم السلام اعجاز امامت معلوم مى گردد. ۴
روض الجنان:... عبداللهِ عمر گفت: «دابّة الاَرض»، شب جمع برون آيد، يعنى شب

1.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۴۲۱.

2.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۷۳.

3.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۴۲۲.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1044

شكّ اند «بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ» ؛ بل ايشان از آخرت و علم آن كوراند، يعنى جاهل اند. ۱
2392. علامه شعرانى: آنكه فرمود «بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ» يعنى در وجود آن شك دارند و آنكه فرمود «بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ» يعنى از تصور ماهيت آن عاجزند واهل منطق گويند «هل بسيط» سؤال از وجود و «ماى حقيقيه» سؤال از ماهيت است و سؤال از وجود مقدم است چنان كه خداوند آن را مقدم فرموده و به كلمه «بل» به تأخر ثانىِ اشعار كرده است. و حق اين است كه مردم مؤمن كه به وجود آخرت ايمان دارند از فهم حقيقت آن عاجزند و آنچه تصور مى كنند قياس به دنيا است. مسلمانان معاد جسمانى گويند و يونانيان روحانى و همه آنها همين لذات روحانى و جسمانى دنيا را به ياد مى آورند و خداوند مى فرمايد حقايق آنجا را كسى ادراك نمى كند: «قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ»۲ تا بدانجا نروى حقيقت آن را درك نمى كنى، نه جسمانىِ آنجا از جسم كثيف و متغير دنياست و نه روحانى آن بى ثبات و غير اصيل چون لذات روحانى اين جهان. ۳

80 . «إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ» .

روض الجنان: ... «إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى» ، آنگه بر طريق مَثَل گفت رسول را بر وجه مبالغت و معنى يأس و قطع طمع او از ايمان ايشان، گفت: تو نتوانى شنوانيدن مردگان را و نيز كران را آواز دعوت. ۴
2393. علامه شعرانى: اگر گويى: پيغمبر اهل قليب را خطاب كرد، اعنى كفار كه در بدر كشته شدند و اجساد آنها در چاه افكندند با آنها سخن گفت و به صحابه فرمود شما شنواتر از آنان نيستيد و با اين آيه مناقض است، گوييم: اينكه فرمود نمى شنوانى،

1.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۶۸.

2.نمل (۲۷): ۶۵.

3.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۴۱۸.

4.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۷۲.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138355
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به