1047
تفسير نورٌ علي نور ج2

و تساوى آنان در حشر قيامت امورى است كه جز به قول معصومين بدان راه نداريم و اگر خود بخواهيم به قياس حيات دنيا چيزى گوييم خطا كرده ايم، چنان كه حيات و سؤال قبر را اگر قياس به سخن گفتن و برخاستن و نشستن دنيا كنيم ندانسته به خطا رفته ايم. ۱

88 . «وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ...» .

روض الجنان: قوله: «وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً» ؛ و تو بينى يا محمّد كوههاى جامد، يعنى ايستاده و ثابت. «وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ» ؛ آنگه آن همچنان رود كه ابر رود تا به روى زمين افتد و باز راست شود... . قُتَيبى گفت: معنى آن است كه تو پندارى كه اين كوهها ايستاده است، و آن رونده باشد، و هر چيز كه بزرگ بود چنين نمايد به خيال چون كشتى كه اهل كشتى پندارند كه ايستاده است و آن رونده باشد. ۲
2398. علامه شعرانى: بعضى مردمان زمان ما گويند اين آيه دلالت بر حركت زمين دارد. و اين مسائل از آنها نيست كه پيغمبران براى بيان آن مبعوث شوند. ۳

89 . «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ» .

روض الجنان: «وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ» . كوفيان به تنوين خواندند. ۴
2399. علامه شعرانى: يعنى به تنوين فزع. ۵

1.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۴۲۴.

2.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۸۳ .

3.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۴۲۷.

4.تاريخ الطبري : ج۴ ص۴۸۰ .

5.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۸۶ .


تفسير نورٌ علي نور ج2
1046

عيد كه حاجيان از مكّه به منا شوند، و مردم از پيش او و پس او مى روند، هيچ منافق نباشد و الاّ او مهار در بينى اش كند، و هيچ مؤمن نباشد و الاّ كه اكرامش كند.
از اميرالمؤمنين على عليه السلام پرسيدند صفت «دابّة الاَرض»، كه او دنبال دارد يا نه ندارد؟ گفت: او دنبال ندارد، و وَبر و پشم ندارد، انّما او محاسن دارد چنان كه مردان شما. و اين اخبارى است از طريق عامّه مخالفان و موافق اخبارى است كه آمد از طرق. اصحاب ما كه گفتند: «دابّة»، كنايت است از صاحب الزّمان كه مهدىّ اُمّت است. ۱
2396. علامه شعرانى: ذكر «دابّة الأرض» در مكاشفات يوحنا از كتب مسيحيان نيز آمده است و آنها آن را حمل به رفتن آخر الزمان مى كنند كه بدين صورت براى يوحنا متمثّل شد نه بر موجودى معين ومشخص و آن را نظير دجال مى شمارند وليكن معترفند كه تفسير كامل آن ممكن نيست و بايد آن را خواند و حقيقت را به خدا واگذار بايد كرد. و چون روايات ما در تفسير آن مختلف است ما نيز توقف كنيم اولى باشد. ۲

83 . «وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ» .

روض الجنان:... و صادق را عليه السلام پرسيدند كه: در رجعت خداى تعالى كه را زنده كند؟ گفت: دو گروه را: منْ مَحَضَ الايمانَ مَحْضاً اَوْ مَحَضَ الكُفرَ محْضاً، گفت: آنكه او ايمان محض دارد يا كفر محض. ۳
2397. علامه شعرانى: اين معنى درباره زنده كردن مردگان و سؤال قبر نيز وارد است و آن هم نوعى رجعت است و بايد دانست كه تفصيل حالات روح پس از مفارقت تن براى ما مجهول است و آنچه دانيم اندك كما قال تعالى: «وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِيلاً»۴ و فرق ميان رجعت و قيامت و قبر و اقسام حيات واختلاف مردم در قابليت رجعت

1.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۷۵.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۴۲۳.

3.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۷۷.

4.بنى اسرائيل (۱۷): ۸۵ .

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 136916
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به