2400. علامه شعرانى: بنابراين آيه مباركه «و نريد» جمله معترضه است متضمن قاعده كلى اجتماعى كه سنت الهيه بر آن جارى است و مانند آن در قرآن بسيار است در ميان حكايتى جمله متضمن حكمت و پندى مناسب ايراد مى فرمايد چنان كه در خلال قصه داود و جالوت مى فرمايد: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ»۱ . و در اين آيه كلمه «نريد» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار اراده مى كند خاص به حضرت موسى عليه السلام و بنى اسرائيل نيست وغلبه اهل حق بر باطل آنكه غلبه تام و كامل باشد در آخرالزمان خواهد بود چون حجّت خدا ظاهر شود و بنابراين جنود فرعون و هامان پيروان آنانند تا قيامت. ۲
7. «وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافِي...» .
روض الجنان: ... و روايت ديگر آن است كه: تنور به آتش مى بشخيد، مادر موسى چون بشنيد كه قوم فرعون به در سراى آمدند، مدهوش شد و عقل از او برفت ندانست تا كودك را چه كند، در تنور انداخت و او بگريخت. ايشان درآمدند و گفتند: اين زن قابله چه كار داشت اينجا؟ گفت: او را با ما آشناييى است، به پرسيدن ما درآمد. برفتند. چون چيزى نديدند، مادر موسى دختر را گفت: كودك را چه كردم؟ گفت: ندانم، ساعتى بود آواز از تنور آتش برآمد، برخاستند و بنگريدند آتش بر او بَرْد و سلام شده بود. ۳
2401. علامه شعرانى: خواه مادر موسى خود فرزند را در تنور نهاده وخواه خاله او تنور را آتش كرده، مقصود از اين قصه حاصل است كه چون خداوند مشيتش به چيزى تعلق گيرد به انجام رسد و چون اراده او زنده ماندن موسى عليه السلام بود او را در هر