1057
تفسير نورٌ علي نور ج2

براى تعليم و توقيف ما گفت. ۱
2415. علامه شعرانى: در اين چند آيت تقدم طبعى ملاحظه شده است؛ يعنى آنچه مقتضاى ذات است مقدم است بر آنكه از غير فرا گرفته شود و ممكن آنچه دارد از خداوند گرفته است و مقتضاى ذاتش نداشتن و فقر است چنان كه گوييم خداوند به ما جان و تن داد و دست و پا و چشم داد نه آن است كه ما وقتى موجود بوديم و جان و تن و دست و پا و چشم نداشتيم بلكه تا بوديم همه اينها را خداوند به ما داده بود. همچنين وقتى پيغمبر را خطاب كرد پشتيبان كفار مباش نه آن است كه وقتى پشتيبان بود و اينكه فرمود «ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ» معنى آن است كه ذات امكانى تو اقتضا ندارد به ذات خويش عالم به كتاب باشى، بلكه مؤمن به خداوند هم، و علم اينها همه از جانب او در اول خلقت در طينت تو نهاده است. ۲

1.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۱۸۰.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۴۹۱.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1056

يا كمر بست و كمربند و امثال آن. ۱
روض الجنان: ... قتاده گفت: روايت كردند كه هر روز قامتى به زمين فرو شوند و به قرار زمين نرسند تا روز قيامت نباشد. ۲
2414. علامه شعرانى: سخن قتاده حجت نيست و از حكايت قارون همان معتبر و مسلم است كه از قرآن استفاده شود يا از قول معصوم به صحت پيوندد و ديگر گفته هاى ناقلان مانند عرائس ثعلبى كه بيشتر اين حكايات از اوست مشكوك است. و بزرگىِ زمين چندان نيست كه اگر تا قيامت روزى يك قامت فرو روند به آخر آن نرسند. ۳

86 . «وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ إِلاّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ» .

روض الجنان: «وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ إِلاّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ» ؛ گفت: تو اميد نداشتى كه اين كتاب قرآن را بر تو القا كنند و انزال كنند و تو از خداى نبوّت و پيغامبرى نه بدوسيدى. «إِلاّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ» استثناى منقطع است به معنى لكن رحمةً منْ رَبّك؛ ولكن رحمت خداى بر تو فرود آمد.
فرّاء گفت: تقدير آن است كه غير أنّ ربَّكَ رَحِمَكَ فأَنْزَله عليكَ؛ الاّ آن است كه خداى بر تو رحمت كرد و كتاب تو بر تو انزله كرد، تا تو قصص و احوال اُمم سالفه بر اهل مكّه مى خوانى، و تو آن ناديده و ناشنيده از كسى و دركتابى ناخوانده «فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ» ؛ نگر تا معاونت و يارى كافران نكنى، و واجب نبود كه پيغامبر عليه السلاموقتى معاونت ايشان كرده باشد تا خداى او را نهى كند، چه نهى درست بود از فعلى كه هرگز منهى نكرده باشد و بر خاطر او گذشته نبود، و گفتند: مانند اين آيات، حق تعالى

1.روض الجنان، ج ۱۵، ص ۱۷۶.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۴۸۸.

3.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۴۸۹.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138164
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به