2416. علامه شعرانى: * يعنى راست گفتن و دروغ گفتن حادث است نه قديم و علم خدا قديم است؛ چون از ازل مى دانست صادق كيست و كاذب كيست، اما علم به آنان در وقت وقوع و وجود آنان مانند معلوم حادث است. از اين جهت عالمى يعنى عالم بودن خداوند را مانند صادقى يعنى صادق بودن آنان با وصف حدوث ذكر كرد و صفت معلوم را براى علم اثبات فرمود مجازاً؛ چون در حقيقت علم قديم است وثابت و معلوم حادث است و متغير و همچنان كه علم گويند و از آن معلوم خواهند مجازاً، همچنان وصف معلوم را براى علم آوردند مجازاً. ۱
2417. ** ظاهرا يكى از مشايخ معتزله است. ۲
10. «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنّا بِاللّهِ...» .
روض الجنان: تيغ برآهيخت. ۳
2418. علامه شعرانى: آهيختن و آختن، كشيدن نيزه و شمشير است و حمله كردن بدانها است، شاعر گويد: «واى كه شمشير جفا بر سر ما آخته اى». ۴
23. «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِي وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» .
روض الجنان: «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِ آياتِ اللّهِ وَ لِقائِهِ» ؛ آنان كه كافر شوند به آيات خداى و لقاى او، يعنى جزاى او مكلّفان را بر افعال، ايمان ندارند به آيات خداى و آنكه ايشان را با پيش خداى مى بايد رفتن. «أُولئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِى» ؛ ايشان آنانند كه از رحمت من نااميدند، و ايشان را عذابى باشد سخت. حق تعالى اين آيت را در ميان قصّه ابراهيم