به تأويل تكذيب مى رود خبر «كان» باشد و «عاقبة» اسم آن يا بالعكس. ۱
30. «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللّهِ...» .
روض الجنان: و ابوهريره روايت كرد از رسول عليه السلام كه او گفت: هر مولود و فرزند كه زايد بر فطرت زايد، مادر و پدر او را جهود و ترسا و گبر كنند، يعنى خداى تعالى او را در اصل خلقت گبر و جهود و ترسا نيافريند چنان كه بهيمه بچّه اى زايد گوش بريده نباشد، خداونديش گوش ببرّد. ۲
2439. علامه شعرانى: يعنى صاحب چهار پا گوش او را ببرد. واين سخن ردّ آنان است كه پندارند خداوند بعضى را به طينت پاك آفريد و بعضى را پليد. ۳
55 . «وَ يَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَيْرَ ساعَةٍ...» .
روض الجنان: «وَ يَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ» ، گفت: آن روز كه قيامت برخيزد، كافران سوگند خورند كه ايشان در دنيا مقام نكردند جز يك ساعت، واين بر سبيل مبالغت گويند نه بر طريق حقيقت از دو وجه را: يكى آنكه آنچه برسيده باشد وفانى شده اگر چه بسيار باشد اندك بود چه آن ساعت ناچيز بود، دگر به اضافت با بقاى ابد و عذاب ابد آن يك ساعت باشد. مُقاتل و كلبى گفتند: يعنى ما در گور مقام نكرديم جز يك ساعت، چه ايشان گمان برند كه يك ساعت در گور بوده اند، براى آنكه ايشان مرده باشند، از مرور ايّام و اعوام خبر ندارند. ۴
2440. علامه شعرانى: مردگان از مرور ايام اين عالم خبر ندارند، روح هم آنها كه باقى و