2446. علامه شعرانى: ترجمه اقابله. ۱
روض الجنان: بعضى علما گفتند: لقمان بنده اى بود حبشى، صنعت او درودگرى بود. سعيد بن المُسَيّب گفت: درزى بود. ۲
2447. علامه شعرانى: يعنى خياط بود و «درزى» خياط است و اما «درزيگر» صحيح نيست. ۳
16. «يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللّهُ...» .
روض الجنان: ... امّا معنى آيت، مقاتل گفت پسر لقمان گفت پدر را: اگر من در سرّ خطيئتى كنم كوچك، خداى آن با روى من آرد؟ او به جواب گفت: «يا بُنَىَّ» ؛ اى پسرك، «إِنَّها» ؛ آن خطيئة اگر به خردى چندان باشد كه سپندان دانه اى،* «فَتَكُنْ فِى صَخْرَةٍ» ؛ آنگه در ميان سنگى بپوشند يا در آسمان يا در زمين پوشيده و پنهان باشد، به وقت جزا و حساب خداى آن با ميان آرد و بر آن حساب كند و جزا دهد.
و قوله: «فِى صَخْرَةٍ» قتاده گفت: فى جَبَلٍ در ضمن كوهى باشد. عبداللهِ عبّاس گفت: مراد به «صَخْره»، آن سنگ است كه در زير هفتم زمين است كه اعمال بر او نويسند، و آن سنگى سبز است و خُضرت آسمان از اوست.**
سُدّى گفت: خداى تعالى زمين بر سرو*** سنام گاوى نهاد، و قوايم او جاى قرار نبود... . ۴
2448. علامه شعرانى: * سپندان دانه ترجمه حبّه خردل است. ۵
2449. ** معلوم نيست عبداللهِ عبّاس اين سخن از كه شنيده است. بارى، سخن او